☘ساعت شنیِ دلهره را گوشه ای می گذارم و گل نرگس را مقابلش. دفتر دل نوشته هایم را می گشایم و چشمانم با دیدن جمعه ای دیگر، برقِ ظهور می زند. ... . ☘بغض هایم سرباز می کند واشک ، گونه هایم را دلداری می دهد. داغ، صاحبخانه ی دلم شده است، داغِ مادر پهلو شکسته ، اشک های امام مظلوم و تنها ،داغ ارباب بی کفن و اسارت اهل خیام هرروز تازه می شود . ... . ☘سخت است ،چشم هایت به جاده انتظار باشد و امیدوار به آمدنش باشی اما از آن یار سفرکرده خبری نباشد.شاید هم چشم هایم را غبارِ گناه گرفته و از دیدن روی محبوب ، محرومم. .... . ☘آقاجان، ما مصداق ظلمت نفسی هستیم اما به حرمت دست های حضرت مادر که روزهای آخر به زحمت بالا می آمد و طلب می کرد; دعا کن برای غرق شدگان در دنیای ظلمت.از خدای بخشنده بخواه نور ظهورت را... ... . ✍نویسنده: . .