🍀 وصیت نامه 🌹آرزوی زیارت امام زمان(عج) را داشتم؛ امام غایب! آقایی که دنیا به نور جمالش روشن می شود و با ظهورش کفر از روی زمین برداشته می شود. 🍃قبل از هر چیز از استاد عزیز و گرامی ام، عموی بزرگوارم، آقای محمد علی خلجْ تشکر می کنم و امیدوارم بابت زحمت هایش مرا حلال کند؛ استادی که عشق و شهادت را به من آموخت و مرگ را برایم خیلی آسان کرد. چه خوش است مرگی که در راه اسلام و در جهاد بین کفر و اسلام باشد. 💫سرگذشت و جنگ های رسول الله(ص) و علی(ع) را شنیده ام و هم چنین شبی را که سید الشهدا با ۷۲ تن از یارانش اتمام حجت می کردند، به یاد دارم؛ چنان که آرزو داشتم ای کاش چنین صحنه ای هم برای من پیش بیاید. ✨ ای کاش من هم در جمع یاران امام حسین(ع) بودم؛ اما حالا هم از این که در این نبرد شرکت دارم، خوشحالم، ولو این که یاران سید الشهدا(ع) با ما -از زمین تا آسمان- فرق دارند؛ زیرا آن ها هم جهاد اکبر و هم جهاد اصغر داشتند. مسعود پرویز؛ ۱۳۵۹/۱۰/۱۸ 🍃همسر عزیزمْ فکر می کرد آنچه از خدا درخواست کرده، من بودم؛ ولی لایق او نبودم. او خیلی با تقوا، با ایمان و معتقد به انقلاب و مبارزه در رژیم گذشته بود. 💫 امیدوارم مرا عفو کند که من آن طور که باید برای او و برای انقلابْ نبودم. از پدر و مادرم تقاضا دارم زهرا را -همانند دخترشان- پذیرا باشند. ✨ به همسرم به خاطر روحیه ی پاک و با ایمانش، تبریک می گویم که با وجود این که می دانست موقعیت پاسداری به چه صورت است، اما با جان و دل مرا پذیرا شد. از مال دنیا چیزی ندارم، آنچه هست متعلق به همسرم می باشد. مسعود پرویز ۱۳۶۱/۳/۲۷