🔸️داستان‌های شعری از زندگی پیامبر ص 🔸️این قسمت: دو کبوتر دو تا کبوتر قشنگ با خوشحالی از آن بالا پر کشیدند به خانه‌ی پیامبر عزیز ما لانه‌ای ساختند دو تایی در وسط دو تخته سنگ بق بقوی آن‌ها می‌کرد حیاط خانه را قشنگ پیامبر عزیز ما آن‌ها را در حیاط می‌دید صدای ناز هر دو را از تو اتاق‌ها می‌شنید مشت‌های خود را پُر می‌کرد دانه می‌ریخت روی زمین کبوتران پَر می‌زدند از لب بام سوی زمین کبوتران شادی‌کنان دانه‌ها را بر می‌چیدند جای پایش را در زمین با نوکشان می‌بوسیدند (ص) (ص) eitaa.com/amoo_safa