نوجوان شعر من به هیئت می روم🌷 باز هم بوی حلیم در هوا پیچیده است ظرف ها را مادرم توی سینی چیده است توی مسجد می رود هیئت زنجیرزن نوحه می خواند بلند کودکی هم قد من نان نذری می دهد نانوای کوچه مان می شوی خوش حال تو ای امام مهربان توی این فکرم چه طور باز هم کاری کنم؟ من به هیئت می روم تا عزاداری کنم http://eitaa.com/joinchat/2333474830Cb23e87b19b