🎉 داستان کودکانه جشن تولد 🎉 🎉 🎉 قسمت سوم 🎉 🎉 🎁 نگین که از بازی کردن خسته شده بود ، 🎁 به آشپزخونه رفت و گفت : 🌷 مامان جون ، عزیز دلم ، قربونت برم ، 🌷 آهنگ تولدت مبارکه ، داری ؟ 🎁 مامان شهین گفت : 🌸 خاله جونت ، چندتا آهنگ قشنگ آورده ، 🌸 که انشالله شب برامون میذاره . 🎁 نگین پیش خاله سکینه رفت و گفت : 🌷 خاله جونم ، قربونت برم ، 🌷 میشه آهنگایی رو که برای تولدمون آوردین ، گوش کنم ؟ 🎁 خاله هم با مهربونی ، 🎁 نگین رو کنار خودش نشوند 🎁 گوشیشو درآورد و آهنگ ها رو گذاشت . 🎁 نگین ، یه خورده گوش کرد و گفت : 🌷 خاله ، غیر از این آهنگا نداری ؟ 🎁 مامان گفت : 🌸 نگین جان دخترم ! 🌸 مگه اینا چشونه ؟ 🎁 نگین گفت : 🌷 آخه با اینا که نمیشه برقصیم . 🎁 مامان ، اخماش توی هم رفت 🎁 و با ناراحتی گفت : 🌸 مگه رقصیدن کار خوبیه ؟ 🎁 نگین گفت : 🌷 خب چه اشکالی داره ؟ 🎁 مامان گفت : 🌸 دخترم ، عزیز دلم ! 🌸 رقصیدن خانوما و آقایون برای همدیگه ، 🌸 حرامه ، خیلی زشته 🌸 و خدا جون و ناراحت می کنه . 🎁 نگین گفت : 🌷 حتی اگه محرم باشن ؟! 🎁 مامان گفت : 🌸 عزیزم ! رقصیدن ، 🌸 ربطی به محرم و نامحرم نداره . 🌸 کلاً رقصیدن حرامه . 🌸 فقط خانوما میتونن 👈 برای شوهرشون برقصن ؛ 🌸 اونم به شرط اینکه با آهنگ نرقصن 🌸 و کس دیگه ای پیششون نباشه . 🌸 متوجه شدی ؟ 🎁 نگین ، یه خورده فکر کرد و گفت : 🌷 آهان ، یعنی شما برای بابا می تونی ... 🎁 مامان خندید و گفت : 🌸 ای دختر بلا ، بله همینطوره . 🎉 ادامه دارد ... 🎉 @amoomolla 🌹 🌹 🌹