▫️ با ارباب عکس بنداز شیخ محمدجواد قاسم‌پور، روحانی مشهدی درباره حاج علی انسانی در اینستاگرام خود نوشت: ▫️اولین بار خانه ایماندوست دیدمش. گمانم پنج یا شش سالم بود. کوچه گلچین مشهد؛ آنجایی که ۸۰ سال است آجرهایش برای حسین گریه دیده‌اند و گریه کرده‌اند. ماهی‌های حوض وسط حیاطش، حافظه‌شان از روضه آن خانه قدیمی ۲۹ هزار روزه شده است. روز چهل و هشتم (هشت روز بعد اربعین ارباب) ازدحام مستمعین آنقدر بود که خانه همسایه‌ها را هم می‌گرفتند. توی کوچه را فرش می‌کردند. علی آقا هم می‌آمد. من آنقدر دوستش داشتم که حد نداشت. روی لبه پنجره اتاق بالای خانه ایماندوست، وسط آن غوغای جمعیت طوری می‌ایستاد که هم آنهایی که آن بالا بودند و هم آنهایی که داخل حیاط نشسته‌اند، لااقل ببینندش. ▫️بعد‌ها که خانه خودمان آمد همه تصورات من درباره مداح را دیگر بر هم زد! عجب! چرا این مداح ریش بلند ندارد؟! چرا اینقدر باکلاس است؟! چه ناز و عشوه‌ای هم دارد. همه جا نمی‌خواند! می‌گوید جایی که قالش بیش‌تر از حالش باشد، نمی‌توانم بیایم. بوی عطری که می‌زند محفل را برمی‌دارد. چه جالب! سوار میتسوبیشی گالانت هم می‌شد. تاجر برنج هم بود این آقا! پاکت هم که نمی‌گرفت؛ پس چرا تا یک سلام عادی بر حضرت حسین می‌دهد، دل را زیر و رو می‌کند! برعکس آن آقایانی که ده بار روضه مقتل می‌خوانند و اشکی نمی‌آید! اما آنها هم ریش بلندی داشتند، هم ظاهری ژولیده‌تر! به قول خودش «ذاکری که مذکورش رو توی خلوت نبینه ذاکر نیست!» ▫️او دقیقا از همان‌هایی بوده و هست که مرا از وسواس در عشقش به حسین می‌ترساند والله ... ▫️بهترین‌های زندگی‌اش را وقف اربابش کرده است؛ شعرهایش، استعداد و خلاقیتش، صدا و حنجره‌اش، دارایی و آبرویش، سواد و علمش ... حاج علی آقا خُبره در روضه، روانشناس و مهندس مجلس‌داری، حسین‌شناس و حسین‌خواه. ▫️دو سال پیش می‌خواستیم باهم عکسی بیندازیم، جمله‌ای گفت که پاهایم خشک شد. گفت: «شیخ! اگر با من عکس انداختی شاید از چشم اصل کاری بیفتی! برو پی عکس با ارباب!» آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦ https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor