#زمزمه یا
#نوحه شبهای محرم
✍ شب پنجم
به پای عمو جون
میدم این سرم من
رها کن تو دستم
بزار که برم من
رها کن تو دستم
عمو یار نداره
یکی داره پاش و
رو سینش میزاره
ببین. که شده خاک صحرا زخون تر
ببین در تنش جای تیغ هست و خنجر
دیگه جون نداره دیگه نا نداره
داره می کشه که نفس های آخر
واوایلا واوایلا واوایلا واوایلا
دلم بی قرار
دلم غرق خونه
ببین قتلگاه و
عمو نیمه جونه
ببین که گرفتن
دورش رو یه لشگر
ببین رو تنش هست
جای زخم خنجر
ببین نیزه دارو با نیزه رسیدش
ببین ا ز تنش قطعه ای و بریدش
ببین رو دهانی داره پا می زاره
همیشه پیمبر اون و می بوسیدش
واوایلا واوایلا واوایلا واوایلا
تویی یادگاره
داداش غریبم
توی قتلگاهت
شده غم نصیبم
یادته که گفتم
نیا سمت میدون
اومدی و دست
قلم شد عمو جون
بمیرم برای تو ای نور دیده
عدوباسه شعبه گلوتو بریده
بگو یک عمو تا بازم جون بگیرم
که من هم مث تو امونم بریده
واوایلا واوایلا واوایلا واوایلا
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
▫️مدرس: استاد محمد جواهری فکور
▫️دبیرخانه: سعید میری ٠٩١٩٨١٨۴٦٩۴
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال تلگرام:
@amoozeshe_maddahi_fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor