🔶️پند نامه: امام جماعتی می‌گفت: شخصی بود که 30 سال در مسجد نماز جماعت می‌خواند. صف اول نماز هم می‌ایستاد. چند روزی دیدم که مسجد نمی‌آید. حالش را پرسیدم، گفتند: در حال احتضار است و دارد می‌میرد. هر چه تلاش کرده‌ایم زبانش باز نشده که شهادتین بگوید و به من گفتند: شما بیایید، چون با شما رفیق است و شما هم روحانی هستید، شاید تحت تاثیر روحانیت شما و رفاقت با شما زبانش باز شود. من رفتم و هر کاری کردم زبانش باز نشد و شهادتین نگفت. یک دفعه یادم آمد که او سه میلیون تومان پول دست من دارد. گفتم: «می‌خواهی سه میلیون پولی که دست من دارید را برای باقیات صالحات شما سرمایه گذاری کنیم که ثوابش به شما برسد؟» تا این جمله را شنید، زبانش باز شد و گفت: نه، نه، نه و مُرد. ببینید! دل کجاست. خدایا ما رو لال از دنیا نبر تا بتونیم ذکر شهادتین رو زمزمه کنیم ان شاءالله 🤲🏻 @amoufaghani