🟦 علامۀ انقلابی 🟧 مهدی جمشیدی 4⃣ دربارۀ فضائل امام خمینی، علامه طهرانی معتقد بودند که در «جرأت»، «بلند‌ی همّت»، «استقلال فکر»، «از خود گذشتگی» و «نهایت‌‌نگری» و امثالها، دربارۀ آن رهبر عظیم‌الشأن هرچه بخواهند بگویند و بنویسند کم است. او -رحمه‌الله‌علیه- حقّاً و حقیقتاً در این امور، اسوه و الگو بود (امام‌شناسی، ج۱۸، ص۲۲۲). در جایی دیگر نیز گفته‌اند آیت‌اللهِ فقیدِ سعید خمینی آن‌قدر نکات درخشان و جالب و تابناک در زندگی خود دارد که اگر روی آنها بحث شود، برای این نسل و نسل‌های آتیه، کافی خواهد بود. (امام‌شناسی، ج۱۸، ص۲۳۱)، و همچنین ایشان آن‌قدر فضائل دارند که اگر تا قیامت از فضائل ایشان برای مردم بگویند و تجلیل به عمل آورند، تمام نمی‌شود. (نورمجرّد، ج۳، ص۲۲۴). بنابراین، هیچ تردیدی در میان نیست که در نظر ایشان، امام خمینی از آنچنان وزانت و منزلتی برخوردار بودند که قابل‌مقایسه با دیگران نیستند و به‌راستی، درخور و شایستۀ رهبری این انقلاب بودند. ایشان، سرآمد زمانه بودند و باید تا مدّت‌ها همچنان از ایشان گفت و فضائل‌شان را بازخوانی و تکرار کرد. امام خمینی، نادرۀ دوران بود و او بود که توانست با همّت قدسی خویش، جامعۀ ایران را به حرکت درآورد و بساط طاغوت و تجدّد و استعمار برچید. همچون او در تاریخ، بسیار اندک هستند؛ اگر نگوییم نیستند. او، اقیانوسی از فضائل بود که همچنان پنهان مانده است. در تاریخ، انسان‌های تک‌بُعدی و ناقص به چشم می‌خورند که فضیلت‌های ناتمام و نیمه‌کاره دارند و ازاین‌رو، قادر به ایجاد چرخش تاریخی نیستند، اما امام خمینی، یک مجموعۀ متراکم و درهم‌تنیده از فضائلی بود که کمتر همۀ آنها در یک فرد، جمع می‌شوند. مسأله نیز همین است که یک شخص بتواند از خویش، یک انسان متضلّع و چندبُعدی بسازد و در قامت یک «حکیم» –که جامع نظر و عمل است– ظاهر بشود. دیگران از چنین بضاعت و ظرفیّتی، بی‌بهره یا کم‌بهره بودند. خودسازیِ چندلایۀ امام خمینی، این قابلیّت را در ایشان ایجاد کرد و از وی، یک شخصیّت عظم تاریخی آفرید. دراین‌حال است که بر اساس آن «خودسازی»، امکان «جامعه‌سازی» فراهم می‌آید و تاریخ بر اساس ارادۀ چنین فردی، عهد دیگری را آغاز می‌کند. 5⃣ در زمینۀ نسبت با نظام اسلامی، علامه طهرانی تصریح می‌کنند که در مسائل اجتماعی، در هر کاری که به نوعی «تأیید نظام ولایت فقیه» است، باید شرکت کرد. (نور مجرّد، ج۳، ص۲۱۷). ایشان به مناسبتی دیگر می‌گویند در این حکومت، ما دو وظیفه داریم: یکى اینکه کارهاى خوب را تقویّت کنیم و بگوییم باید با مشکلات بسازید و شکّى نیست که «عزّت» با «تنّعم» نمی‌سازد، بلکه عزّت با تحمّل مشکلات و صبر و قناعت، توأم است؛ پیامبر و ائمّۀ ما، اینطور بوده‌اند و راه همین است. امّا وظیفۀ دیگر ما این است که کارهاى منفى و خرابی‌ها را هم اصلاح کنیم؛ اگر دیدیم یک جاى این دیوار، یک آجرش کم شده است نباید بگوییم حالا که این‌طور است ما هم بزنیم یک آجر دیگرش را بشکنیم. (نور مجرّد، ج۳، ص۲۰۵). ایشان بر این باور بودند که اگر کسى در مجلسى حضور یافته باشد که در آن از نظام اسلامى، بدگویى مى‌شود، اگر می‌تواند دفاع کند واجب است دفاع نماید؛ وگرنه، نشستن در آن مجلس، جائز نیست. (نور مجرّد، ج‏۱، ص۱۹۹). پس ملاک کنشگری اجتماعی، افزودن بر جاهت و اعتبار ولیّ‌فقیه است و نباید تضعیف و تخریب ایشان را برتابید. باید نسبتِ همدلانه و دلسوزانه و متعهدانه با نظام اسلامی برقرار کرد و از آفت‌های آن کاست و در برابر بهانه‌جویان و مغرضان و بدگویان، موضع‌گیری کرد. این نگرش، دینی است و نه سیاسی به معنای بریده از دین؛ به این معنی که ایمان، چنین اقتضایی دارد و اگر کسی به این امور، بی‌اعتنایی کند، در دین‌داری‌اش خلل افتاده است. قوام و دوام دین و دین‌داری در لایۀ ساختاری، وابسته به بقاء و اقتدار نظام اسلامی است و ضربه به آن، اثر منفیِ مستقیم و بزرگ بر حاکمیّت احکام دین خواهد گذاشت. چنین محاسبه‌ای، ملاک طراحی نسبتِ خود با نظام اسلامی است. کسانی‌که نگاه محدود و بسته دارند، این معادله را لحاظ نمی‌کنند و به دین، نگاه ساختاری و اجتماعی ندارند. نظام اسلامی، آنچنان اهمّیّت و فضیلتی دارد که حتی نباید در برابر کج‌روایت‌ها از آن، سکوت اختیار کرد و مجال تولید بدبینی و اغوا را دربارۀ آن داد، بلکه باید در مقام یک مدافع سرسخت و جدّی ظاهر شد و با گفتن و بازگفتن و روشنگری و تبیین، اجازه نداد که ذهنیّت اجتماعی نسبت به آن تغییر کند. اینها نشان می‌دهد که نظام اسلامی، تکیه‌گاه دین است و گزند دیدن آن، در حکم مخدوش‌شدن دین است. ➕به بپیوندید👇 🆔 @ANALYSTS 🍁