🔻
تبیین، وظیفۀ مسئولین، اما بر عهدۀ رهبری!
۱. رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با عموم مردم، در ابتدای سخنان خود، برای نمایاندن شالودۀ سخنان خویش، دو کلید واژۀ کلی را بیان میکنند. آیتالله خامنهای سخنان خویش را طبق دو حیطۀ «تبیین» و «ترسیم» برمیشمرند. به این بیان که:[من قصد ندارم تحلیل کنم قضایای سوریه را ــ تحلیل را دیگران میکنند ــ قصد من امروز «تبیین و ترسیم» است. منظورم از«تبیین» این است که آنچه واقع شده و احیاناً سعی میشود از چشمها مخفی بماند، تا آن جایی که ما میبینیم و میفهمیم بیان کنیم؛ «ترسیم» [هم] به این معنا است که در خلال عرایض امروز، وضع خودمان، حرکت خودمان، حرکت منطقه، آیندهی منطقه را طبق فهم خودمان ترسیم کنیم و نشان بدهیم].
۲. به ظاهر و باتوجه به بررسی کلیدواژۀ تبیین در نظام فکری آیتالله خامنهای، تبیین برعهدۀ حلقههای میانی/نخبگانی است. در موضوعات متعدد، مسائل گوناگون و برهههای متفاوت، حلقههای میانی، واسطهای میان رهبری و عامۀ مردماند و نقش نرمافزاری را ایفا میکنند.
در قضیۀ سقوط دولت سوریه، مسئولین دیپلماتی/نظامی وظیفۀ تبیین علل و اسباب چنین اتفاقی و مواجهۀ جمهوری اسلامی در برابر سقوط سوریه را داشتتد. دریغا از اینکه حتی یک تبیین و توضیحی شکل بگیرد!
۳. پس از سقوط شبانه و ناگهانی سوریه، سکوت محض، فرماندهان نظامی و دیپلماتهای سیاسی را فرا گرفت و مانند همیشه زبان انفعال و سکوت را بر تبیین و توضیح ترجیح دادند.
اذهان پر از پرسش و استفهام عامۀ توده در جامعه جولان میداد و تحلیلهای پوچ، بیاساس و بیبنیاد فضای مجازی/حقیقی صرفا در فضای ذهنی جامعه تلنبار میشد.
فلذا با چنین توصیفی، رهبری تبیین عمومی را لازم دانسته و در دیدار مزبور بدان پرداختند.
به راستی که تا چه زمانی خوی محتاطگری، انفعال و لالی باید بر مسئولین فایق آید؟!
✍
علی رشیدی
@andar_tamolat