ديروز به مادرم زنگ زدم، بعد از مرگش تلفن ثابت خانه اش را جمع نکرديم...! نمی خواهم ارتباطمان قطع شود. هر وقت دلم هوايش را ميکند بهش زنگ ميزنم... تلفنش بوق ميزند... بوق ميزند... بوق ميزند... وقتی جواب نميدهد با خودم فکر ميکنم يا برای خريد رفته بيرون يا خانه همسايه است. الان چند سال ميشود هر وقت دلم هوايش را ميکند دوباره زنگ ميزنم...! شماره را هم ندارم زنگ بزنم بگويم: به مادرم بگيد بياد خونه اش دلم براش تنگ شده...! دوست من اگر مادر تو هنوز خانه است و نرفته ... امروز بهش زنگ بزن... برو پيشش... باهاش حرف بزن... بگو که دوستش داري... و گرنه وقتي بره خيلی بايد دنبالش بگردی... باور کنيد بيرون شماره ندارد...!!