صفحه صفحه سِیر میکردم غریبی تو را
جلد پشت جلد اصلا غُربتت آخر نداشت
آب و نان سُفره ات، الحق پیمبرساز بود
این قبیل اعجازها را سفره ی دیگر نداشت
جای شک و شبهه اصلا نیست؛ از دین خارج است
هر کسی توحید و اسلام تو را باور نداشت
حُرمت موی سپیدت، کارسازِ مشکلات
جُز عبایت ختم الرسل سنگر دیگر نداشت
ایستادی؛ طعنه خوردی؛ سخت استهزا شدی
صبر بسیار تو را ایوبِ پیغمبر نداشت
تا قیامت نام تو آویزه ی عرش خداست
تا قیامت، دین احمد از تو مومن تر نداشت
بی پناهِ مکه از الطاف تو سامان گرفت
مهربانیهای تو دستِ کم از مادر نداشت
پیرمرد طائفه! روز وفاتت هیچکس
بیرقی برپا نکرد و چشمهای تر نداشت
در رجب از فیضِ نامِ اطهرت، تائب شدیم
ما گدای نسل در نسل ابوطالب شدیم
⚫️
@andishkadehrahmat