| روح حکمت متعالیه (۲ از ۳) 📝 پس از ملاحظه متن اول ممکن است که افرادی چنین مطلبی را بیان کنند که ای کاتب! آنچه تو و هم مسلکانت برای حکمت متعالیه نکته ی قوت میدانی دقیقا نکته ضعف شماست. چرا که فلسفه جای شهود ورزی و اخلاق مداری و تجربه نیست و جای آنها در علوم مشخصی است. در فلسفه لازم است همانند ابن سینای بزرگ ریاضی وار، فقط تفکر کرده و قوه عاقله را بکار برد و از خلط علوم به همدیگر و مخصوصا عرفانی کردن فلسفه خودداری کرد. ✨ در جواب این نقد منصفانه علاوه بر عدم پذیرش آن مطلبی بیان می کنیم که حوزه ی کار فلسفه توسعه پیدا میکند و فلسفه ورزی بسیار شیرین و جذاب میشود. آن جواب این است که ای صدیق منتقد، علم فلسفه یک مقام داوری دارد و یک مقام گردآوری. مقام گردآوری مقامی است که مساله و مطلبی برای اندیشیدن روی میز بیاید که ممکن است از نقل وحیانی، شهود، تجربه، اجتماع یا هر جای دیگری باشد. و مقام داوری آن است که بخواهیم جواب آن را تقریر کنیم و در کسوت فیلسوف به آن پاسخ دهیم که در این حالت لازم است که حتما از ریل برهان و تعقل باشد. 📖 آنچه معیار فلسفی بودن مساله ای میشود آن است که در پاسخ به برهان تکیه کنیم نه نقل و شهود و تجربه و... بنابراین هیچ اشکالی ندارد که در سوال اصالت با وجود است یا ماهیت؛ ابتدا جواب آن را شهود کنیم و یا از نقل پاسخی برای آن پیدا کنیم و یا از یافته های تجربی بهره بریم و سپس با ریل متقن برهان پیش رویم و نتیجه ی هر دو هم مساوی باشند. ولی اگر سلوک ما چنین باشد که جواب این سوال فلسفی آن است چون شهود کردم( همانند عرفان نظری) یا نقل چنین بیان کرده( همانند فقه) یا علوم تجربی چنین پاسخ داده اند( همانند فلسفه غرب) در اینصورت کار ما تفلسف نبوده و در این شیوه ی سلوک، ما نیز با بیان صدیق ناقد موافق بوده و چنین حکمتی را تخطئه میکنیم.( معنای سخن فوق تفکیک دو مقام گردآوری و داوری است و در مقام تمایز علوم با متد یا روش نیستیم.) نکته بعدی آن است که تصفیه باطن همانند منطق مقدمه حکمت است نه اینکه ما طرفدار فلسفی شدن منطق یا اخلاق باشیم. طالب مسلک حقیقت تنها در صورتی بهره ای از حقیقت خواهد داشت که ظرف پاکیزه ای برای معارف حقانی داشته باشد و إلا این فلسفه ورزی ها حجاب شده و گزاره های حصولی مانع ادراک حقایق میشود. 🖋 سجاد عصمتی بخش سوم بارگذاری خواهد شد... «اندیشگان، تکاپوی اندیشه» https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191