*شهید حسن انوری* به نقل از دوست شهید: در عملیات بدر, چند روزی قبل از شهادتش وقتی استقرار نیروها به عمل آمد, گفت: بیا با هم جنازه شهید حسن اسکندری را به عقب ببریم. وقتی کنار شهید رسیدیم ایشان سوره قدر را تلاوت کرد .دیدم چهره اش نورانی تر شد و گفت عملیاتی که منتظر شهادت بودیم رسیده است. جنازه را برداشتم و به عقب بردیم سه روز بعد در مرحله دوم عملیات به شهادت رسید. *قبل از عملیات به او خبر دادند که فرزندت دچار سوختگی شده است برو به او سر بزن تا مشکلات درمانی اش را حل کنی. ایشان رفت و دو روزه برگشت و فکر کردیم که دیگر به عملیات نمی آید صبح زود در حال جمع آوری چادرها خودش را رسانده بود. گفتیم : می ماندید. گفت: خدا خودش کریم است و بچه آخرش خوب می شود اینجا شرکت در عملیات مهم است و حفظ کشور.* در تاریخ 23/12/1363 شب هنگام برای از بین بردن یک مقر دشمن, فرماندهان گفتند برادرانی که می خواهند در این عملیات شرکت کنند,آماده باشند. دوستان مشتاق حرکت کردند. دیدم یک نفر چفیه به صورت انداخته که کسانی او را نشناسند ,حرکت شروع شد تا نزدیک مقر عراقی ها رسیدیم . اوبیشتر از بقیه تلاش می کرد.یک لحظه صورت او را دیدم ,شهید انوری بود!! گفتم: چرا چفیه به صورت بسته ای؟ گفت :مشتاق شدن یعنی این. مدتی مسئولیت اطلاعات بسیج خمین را بر عهده داشت بعد از آن دوباره به جبهه رفت و در عملایات محرم دوشادوش نیروهای عاشورایی جنگید و در این عملایات از ناحیه سر مجروح شد .  سردار شهید حسن انوری اندکی ک ه بهبودی یافت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و عضو این نهاد مردمی شد مدتی بعد به سمت قائم مقام فرمانده بسیج خمین محسوب شد. آموزش دوره فرماندهی را در شهرستان سمنان گذراند و در عملایت خیبر معاون فرمانده گردان شد حسن انوری انس عجیبی با فضای معنوی جبهه داشت . او آنجا را جایکاهی برای کمال او و خود ساختگی اش می دانست .  عملیات بدر آخرین عملیاتی بود که سپاه اسلام از رشادتها و حماسه های حسن انوری سود می جست او در این عملیات از سوی معبودش به عرش فرا خوانده شد تا همنشین بندگان خاص خدا با شد .  کانال واتس آپ https://chat.whatsapp.com/EEejg9HAyS5CJqmoDWi1FK ایتا https://eitaa.com/andishkadehasrezohour روبیکا https://rubika.ir/andishkadehnahzatasrezoh