روایت رئیس قبیله دیرالزور از آرامشی که حاج قاسم برایشان به ارمغان آورد: 👤 فرمانده تیپ حضرت ابوالفضل ‌العباس علیه السلام از لشکر فاطمیون: 🔹زمانی که در دیرالزور بودم، رئیس قبیله پیش من آمد و گفت: در نبود شما بسیار مشکل داشتیم. یک روز یک داعشی مغربی آمد و درب خانه یکی از همسایه‌ها را زد. آن همسایه یک دختر ۱۲ ساله داشت. داعشی دست آن دختر ۱۲ ساله را گرفت و گفت: باید به عقد من در بیاید. من به عنوان رئیس قبیله نتوانستم کاری برای آن دختر انجام دهم. پدر و مادرش التماس می‌کردند. اما آن داعشی کوتاه نیامد. ۲ میلیون لیر به پدر آن دختر داد و رفت. 🔸فردا آن دختر پیش من آمد و گفت: به پدرم بگویید بیاید. وقتی پدرش آمد، گفت: یک سؤال از شما دارم، مرا به عقد یک نفر درآوردی یا ۵۰ نفر؟! بعد از زیر مانتویش یک گالن بنزین درآورد و در چشم برهم‌زدنی خودش را آتش زد و جلوی چشم ما زنده زنده سوخت و مُرد. 🔸ولی با آمدن حاج قاسم، جبهه مقاومت و نیروهای فاطمیون،ما به آرامش رسیدیم./فارس. https://chat.whatsapp.com/IGGAr1BulnU4dpP7NZF4xQ ایتا https://eitaa.com/andishkadehasrezohour روبیکا https://rubika.ir/andishkadehnahzatasrezoh