«پاسخ به نبرد مخفی با ایران»-۱/ قدرت اسرائیل را ببین، بیشتر به او کمک کن! کتاب «نبرد مخفی با ایران» در سال 2008 میلادی به قلم «رونین برگمن» خبرنگار مشهور صهیونیست و توسط انتشارات سایمون اند شوستر در ایالات متحده آمریکا منتشر شده‌است. عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در قالب یک کتاب به نقد مفصل «نبرد مخفی با ایران» پرداخته است: رونن برگمن نویسنده کتاب «نبرد مخفی علیه ایران» برخلاف معمول هیچ‌گونه ابایی از آشکار شدن ارتباط خود و آثار مکتوبش با «موساد» و سایر دستگاه‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی ندارد. مرتبط بودن یک نویسنده با سرویس‌های مخفی، علی‌القاعده اعتبار وی و آثارش را به لحاظ استقلال به شدت زیرسؤال می‌برد؛ زیرا در اولین نگاه اغراض‌ دیگری به‌جز اهداف فرهنگی در تولید چنین آثاری به ذهن متبادر می‌شود؛ لذا طرح این پرسش که «دستگاه‌های اطلاعاتی با سرمایه‌گذاری در عرضه یک اثر مکتوب کدام مقصود را دنبال کرده‌اند» کاملاً طبیعی خواهد بود. اولین پاسخی که در این زمینه در نظر می‌آید ملهم از عنوانی است که به این اثر داده شده است. این عنوان می‌خواهد این پیام را منتشر سازد که صهیونیسم‌ به نمایندگی از جهان سرما‌یه‌داری نبرد پنهانی بی‌امان و پیروزمندانه‌ای را علیه قدرت روزافزون ایران دنبال می‌کند و اگر چنین تلاش بی‌وقفه‌ای نبود، تهدیدات به مراتب جدی‌تری متوجه آمریکا و انگلیس می‌شد؛ لذا براساس این ادعای مدون، دولت‌های حامی صهیونیسم نه تنها نباید نسبت به کارآمدی پایگاه ایجاد شده به نام «اسرائیل» در قلب جهان اسلام تشکیک کنند، بلکه بر مبنای چنین گزارش کار آراسته شده‌ای توسط نویسنده‌ای مطرح می‌بایست کمک‌های بیشتری به این پایگاه سرازیر شود. این تلاش فوق‌العاده و غیرمعمول برای اثبات توانمندی‌های سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل در سراسر جهان- ولو به صورت نمایشی- از این روست که کارکرد صهیونیست‌ها در پایگاه غرب سرمایه‌داری در غرب آسیا- یعنی اسرائیل- مدت‌هاست نه تنها مورد تردید جدی واقع شده، بلکه حتی ادامه سرمایه‌گذاری برای حفظ آن نیز به صورت فزاینده‌ای با چالش مواجه است. نمی‌توان فراموش کرد که دارندگان افراطی‌ترین تمایلات نژادپرستانه قبل از حاکم شدن بر سرزمین فلسطین، بی‌پروا و جسورانه از مأموریت خود در میان ملل مسلمان، تحت عنوان کنترل جماعتی وحشی و بربر یاد می‌کردند. این نکته را هرتسل- بنیان‌گذار فتنه صهیونی- به‌صراحت ابراز کرده  است: «ما در آن جا باید بخشی از برج و بارو و استحکامات اروپا علیه آسیا را تشکیل دهیم؛ یک برج دیده‌بانی تمدن علیه وحشی‌گری بسازیم.» (نقل از کتاب اعراب و اسرائیل، اثر ماکسیم رودنسون) اما بعد از اشغال فلسطین و تشکیل رژیم جعلی اسرائیل و مواجه شدن با مقاومت جدی ملت‌های مسلمان، تابلوی دیگری بر فراز این پایگاه برافراشته شد: «حامی قدرتمند کشورها در برابر تهدیدات ارتش سرخ». تحت این پوشش بسیاری از دولت‌های کشورهای اسلامی وابسته به غرب رابطه پنهان اطلاعاتی با این پایگاه صهیونیستی را کلید زدند؛ ترکیه، اردن، عربستان، ایران و ... متعاقباً مصر بعد از ناصر، مجذوب خدمات اطلاعاتی و آموزشی صهیونیست‌ها شدند؛ زیرا به‌درستی به این باور رسیدند که آنان حتی ملاحظات حقوق بشری ظاهری آمریکا و انگلیس را مدنظر نمی‌گیرند و آخرین فنون و تجهیزات شکنجه را در اختیار قرار می‌دهند. در دوران جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی عمدتاً اعتراضات در کشورهای وابسته به بلوک غرب از جانب بلوک شرق پشتیبانی می‌شد؛ لذا شعار دفاع قدرتمندانه از رژیم‌های غرب‌گرا طرفدارانی یافت که در رأس آنان محمدرضا پهلوی بود. اما سقوط دولت کودتا در ایران ضربه سخت و جبران‌ناپذیری به توانمندی ادعایی صهیونیست‌ها در حفظ رژیم‌های وابسته به غرب در منطقه وارد ساخت. شاید اگر در ایران تغییری با حمایت اتحاد جماهیر شوروی صورت می‌گرفت به این میزان اسرائیل بی‌اعتبار نمی‌شد و کارکردش زیر سؤال نمی‌رفت. صهیونیست‌ها که مدعی بودند از پیشرفته‌ترین تجهیزات و آخرین شیوه‌های سرکوب طغیان ملت‌ها برخوردارند و همه توانمندی‌های خود را به ساواک (پلیس مخفی پهلوی دوم) انتقال داده‌اند، در برابر اراده ملتی بی‌دفاع و بدون پشتیبان خارجی که تحت سبعانه‌ترین شکنجه‌ها قرار داشت مجبور به پذیرش شکست شدند. منبع: خبرگزاری تسنیم tasnimnews com/fa/news/1400/01/18/2480769/