⊰ در بخشی از این کتاب می‌خوانید: شهردار با حرکت سریع دست چپ هفت‌تیر را از جلدش بیرون کشید. چیزى نمانده بود اسلحه را شلیک کند اما چشمانش را که کاملاً باز کرد قاضى آرکادى‌یو را شناخت. «لعنت بر شیطان!» قاضى آرکادى‌یو سراسیمه شد. شهردار هفت‌تیرش را کنار گذاشت و گفت: «دیگه هیچ‌وقت این‌طور مزاحم آدم نشین.» و خودش را روى صندلى کرباسى رها کرد. «وقتى خوابم، گوش‌هام خوب کار مى‌کنه.» 📕ساعت شوم ✍🏻 گابریل گارسیا مارکز (ترجمه ندا حمیدی زاده) 📚خانه کتاب آنِ‌تو 📌گناباد بلوار طالقانی 13 (بلوار امام حسین (ع)) ° جهت ثبت سفارش و اطلاع از قیمت به آیدی @ane_to_admin پیام بدید. ----------------------------- ⎛@anetobook