💠به امامِ بی‌نظیر... پیرمرد مهربان، مثل ابرها رها زنده است هم‌چنان، زنده است بین ما... با عمامه سرو را، دیده‌اید تا به حال؟ تا به حال رود را، دیده‌اید با عبا؟ ابتدای حرف او، نفحه نفحه «لا شریک» انتهای نقل او، جرعه جرعه «هل أتی» بوی «اِبن بابوِیه»، داشت دست او چقدر چشم او چقدر داشت، رنگ «کاشف الغطا» پای حرف‌های او، آسمانیان به صف تشنۀ صدای او، هر فرشتۀ خدا لهجۀ سلیس او، راوی «چهل حدیث» چشم‌های خیس او، روضه‌خوان کربلا خالی است چشم او از دروغ، از ریا دست‌های او پر است، از بلوغِ ربنا انقلاب او چقدر، انفجار نور بود! چیست این حماسه را، غیر عشق خون‌بها؟ در نماز نهضتش، در شکوه قامتش پابرهنه‌ها همه، کرده‌اند اقتدا ای امامِ عادلی که غرور ظالمان با تو می‌شود هدر با تو می‌شود هَبا ما مقلد توییم! تا همیشۀ جهان امرکن به عاشقان! امر کن امام ما شاعر؛ @angoshtar1