سرنوشت زبیر عبرتی برای همیشه تاریخ با انتشار فیلم جدید از اقای امجد درباره اعدام نیما زم و جسارت های او به نظام چندمطلب یادآوری می شود: اقای امجد سالها قبل در سپاه کرمانشاه بودند از سپاه استعفا داد اومد بیرون به ذکر و دعا برگزاری جلسات مشغول شد مهمترین برنامه او برگزاری دعای سمات در ماه است. دخترش در سفارت ایران در روسیه کار می کرد که در ایام فتنه اکبر 88 به جرم جابجایی برخی اسناد طبقه بندی باهاش برخورد میشه و صدای جیغ پدرش در میاد پسرش محمد که در فیلم بهش اشاره میکنه، طلبه هست در ایام پس فتنه، آیت الله ممدوحی فرمودند : چند وقت قبل مشهد مشرف بودم. نیمه شب بود و خلوت دیدم اقای امجد در حال عبور از کنار ضریح مطهر امام رضا ع هستند رفتم سمتش دیدم حسابی گریه کرده و چشمانش از گریه خون شده بود. سلام و احوالپرسی کردم. دستش را گرفتم و بردم کنار ضریح گفتم امجد جان تو را به جان این بدن پاک و مطهر مدفون قَسَمَت می دهم دست از محمد بردار تو را جهنمی میکند. کلی براش حرف زدم. طفره رفت و من یقین دارم امجد سقوط میکند. برای امتحان کفایه محمد را پیش من فرستادن هر سوالی از او پرسیدم جواب داد ذهن قوی دارد اما حیف که اینطوری چپ کرده و باعث چپ شدن پدرش نیز شده خانم اقای امجد در اوج بحران فتنه 88 فوت کرد هنوز میرحسین فعال بود ، یکی از پسران حضرت آقا از طرف رهبر جهت عرض تسلیت می روند منزل ایشان. یک عبا نیز رهبر هدیه می فرستند. یکی ازشاهدین تعریف کرد، آقای امجد من و پسر حضرت آقا رو دید باورش نمیشد. زبانش بند امده بود. باور نمیکرد فکر میکرد همه او را رها کرده اند. رهبری در اوج فتنه 88 نیز بر خلاف برخی مدعیان قائل به جذب حداکثری بودند. با تنگ تر شدن فضا برای سران فتنه محمد از کشور خارج و مالزی می رود. پدر را نیز می برد که فرستاده ها و منسوبین اقا روی ذهنش کار نکنند. اینکه نیما زم سبب سقوط خودش و پدرش می شود امری پیچیده نیست.‌ محمد امجد نیز سبب سقوط پدرش شده. همان سرنوشت شومی که پسر زبیر برای پدرش رقم زد. خداوند عاقبت همه مارا ختم بخیر کند. و از راه ولایت جدا نسازد. @anjomaneravian