اَنوش زاد:  قالی بافی در نوش آباد محمد علوی: در همه مشاغل می توان اصطلاحات مربوط به آن را پیدا کرد. امروز می پردازیم به اصطلاحات قالی بافی در نوش آباد:   دستگا ـ دار قالی ـ چلدوان ـ چله موم ـ هافه ـ شونه ـ قیچی (مقراض) ـ چاقو ـ گابه ـ سیخ ـ نقشه ـ دوخ ـ سوف ـ ملیله ـ پود ـ رنگ ـ رچ ـ کناره پیچ ـ مرگ (گره) ـ  ریشه زدن ـ ریشه جفتی ـ تکه  ـ حصه ـ سیا ـ جاش زدن ـ ساده ـ  سرکش کردن ـ  پا آوردن ـ  واگیره ـ مله ای ـ دودی ـ دوغی ـ سرمه ای ـ مسی ـ دوتا وانه پس... فاطمه رئیسی: بوم گلی ـ  بوم کرم ـ بوم بادومی ـ حاشیه مسی ـ ترنج حمید عمیدی : پس تاریخچه قالی بافی نوش آباد را موشکافی می کنیم رضا علوی: دستگاه قالی دارای اجزاء زیر بود: سردارـ زیردارـ راست رو ـ نیره ـ چوب فندک ـ طناب فندک ـ نیره پیچ حاج تقی عمارتی : پا سبک ـ پا سنگین ـ تره پیچ هوشمند : رنگ ریزی هم جالب بود. پشم حیوان را رنگ میکردند با رنگای طبیعی علوی رضا: میدونید که رنگ دوغی را با دوغ ماست ترش رنگ می کنند؟ علوی رضا: روناس را به نوشابادی روغناس می گویند. مواد اولیه رنگهای طبیعی: پوسته انار ـ پوسته گردو ـ موهود ـ دوده عمارتی تقی: برگ  مو عمارتی تقی: زاغ وکیلی مرتضی: پوست پرتقال هوشمند: برگ مو چه رنگی پس میده؟ عمارتی جواد: سلام من ميگم همه رنگا قشنگن بجز دو رنگی ! هوشمند: صحبت سر رنگ قالی است نه دورنگی عمارتی جواد: درسته مزاح بود علوی رضا: این مواد با توجه به ترکیب های جانبی و زمان پخت رنگ متفاوت میده. خاکستر هم کاربردداشت علوی رضا: مواد اولیه رنگ های گیاهی وسمه ... انواع آبی روناس... انواع قرمز، صورتی، چهره ای، دوغی نیل.... از آبی تا سرمه ای نیل وروناس.... بنفش پوست انار  ..... زرد پیاز.... نارنجی تا مسی برگ مو..... زردو نارنجی پوست گردو .... قهوه ای تا مشکی سماق ..... قهوه ای روشن قرمز دانه  یا کرم .....گلی بزغنج کوهی یا پوست پسته کوهی با قرمز دانه  رنگ لاکی می دهد البته همه مواد با ماده معدنی دندانه که اکسید روی، اهن، سرب به نسبت مختلف مخلوط میشده و باز بسته به رنگ، پر رنگی،کم رنگی، در آب سرد یا گرم قرار می گرفت. لیمو ترش خشک هم ماده کمکی بوده جواد هوشمند : یادی بکنید از چله دونی و چله دوونای شهر شیخ مرتضی وکیلی : ما چله دوون بودیم قدیما عمارتی جواد: از هافه هم بنویسید عمارتی تقی: همینطور نیره هوشمند: هافه برا سفتی و شل بودن چله بود وکیلی مرتضی: جالبه که هافه احتمالا لغت فرنگیه هوشمند جواد: به چه معنی؟ وکیلی مرتضی: احتمالا همون هاف که به معنی وسط و نیمه هست. چون وسط چله ها گذاشته میشد مرئوسی محمود:  Half شاید چون دوتا دونس و هر کدوم نصف چله ها را سفت میکنه عمیدی: پله های دستگاه هم که پا میخورد جاهاش معلوم بود عمارتی تقی: سیا  بلدید....یکی روش، یکی زیر هوشمند: یکی وانه دوتا کور کن عمیدی: واگیره کردن اگه گفتی چی بود وکیلی مرتضی: جفتی زدن مرئوسی: ریشه اشتباه رو دراوردن و تصحیح کردن عمیدی: نه مرئوسی: پس چی؟ هوشمند: چوب یادتون زیر چله ها میکردند برامون تا قالی ببافیم عمارتی تقی: خدا به خیر کند میترسم بعضی ها ترکمون کنند. من یواشکی شما را از لا  چله ها نگاه میکنم هوشمند: سید چرا پشت قالی رفتی بیا بشین سر جات قالی بباف علوی رضا: هرکسی به خصوص بزرگتر ها  از قالی بافی خاطره داره. انگشتمو بریدم. وکیلی مرتضی: دار قالیای چوبی گاوه هم داشت. یادتونه؟ عمارتی جواد: چاله های بزرگ را میزاشتن بچه ها پر کنن عمارتی جواد: برای یاد دادن به بچه ها بند ميگرفتند هوشمند: این رچ تموم شد پود ببارید پوچونه کنیم برا رچ بعدی سیا بزنیم عمارتی تقی: من چاله را پر میکنم هوشمند: صبر کن سیا بزنیم عمارتی تقی: راسی رچی چن میدی؟ هوشمند: یه مله ای دوتا جاش کور کن هوشمند: دو تومن بیشتر نمیدم عمیدی: وقتی سیا میزدن، یک طرف کار را از روی نقشه سیا میزدن ، از نصفه به بعد دگه به نقشه نگا نمیکردند واگیره کردن هوشمند: نقشه هایی که رو چوب با سریش چسبونده بودن عمارتی تقی: شانس بد من اول حاشی همش سادس عمارتی تقی: جفتی؟ عمیدی: حاشیه پهن از قسمت های سخت قالی بود عمیدی: از قالی بافی اداره هم بگید. ما که نبودیم اون وقتا عمارتی تقی: کدام اداره؟ عمیدی: مادربزرگم میگف دوتا قالی داشتم. یکی برا خودم یکی برا اداره میبافتم ترابی علیرضا: جالب تر اینکه نقشه خانی و سیاه زدن با اهنگ و نوای خاصی انجام میشد عمیدی: گاهی یه ضرباهنگ حزن الود داشت عمارتی تقی: و گاهی عاشقانه وگاهی بیاد عزیزان جوان از دست داده عمارتی تقی: جناب مدیر بنویس اینها را دلبندم عمارتی جواد: یا رو بن میکردن عمارتی جواد: برای سبکی پا هم بگید محمد علوی: بچه ها مدیر خواب رفت اما پا شده می بینه خوب قالی گروه را بافتید. آفرین