تبلیغات گسترده انصار
🔴 بدن شیخ را با احترام داخل قبر گذاشتند پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود; پلك چشم چپ شيخ تكان مختصري خورد اما هيچ كس متوجه حركت آن نشد! كارگران با بيلهايشان خاكها را ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند. آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود. مردم به نوبت فاتحه مي خواندند و بعد از آنجامي رفتند.شب هنگام هيچ كس در نبود شيخ به آرامي چشم گشود و خودرا داخل قبر دید فضایی بسیار تاریک و بوی تند و رطوبت خاک مشامش را آزار میداد دستانش را آرام از بین بیرون آورد و به سنگ لحد میزد هوای داخل قبر در حال تمام شدن بود را جلوی چشمانش میدید دیگر خودش هم باورش شده بود که زنده به گور شده است که ...😳😨 👇♨️ http://eitaa.com/joinchat/1103560716Ca3f70aba9b
75.2هزار مشاهده