عليه السلام) نقل شده است كه حضرت مكرّر از اوّل شب تا آخر مى خواندند:
اللهم ارزقنى التجافَى عن دار الغرور، و الانابة الى دارالخلود، و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت; پروردگارا به من روزى بفرما كه از خانه ى غرور دنيا دل بكنم و به خانه ى جاويد آخرت بازگردم، و مهيّا شوم براى مرگ، پيش از رسيدن زمان آن.
و در فضيلت و شرافت زهد همين بس كه از صفات بارز انبيا و اولياى خدا بوده است.اكثر خوراك حضرت موسى و عيسى(عليهما السلام)نباتات و برگ درختان بود. لباس حضرت عيسى(عليه السلام) بافته اى از مو بود و خانه و كاشانه اى هم نداشت. در هر كجا بود اگر شب مى رسيد، همان جا مى خوابيد، زن و فرزند هم اختيار نكرد; اصلا انس به دنيا نگرفت. زهد و بى اعتنايى رسول اكرم(صلى الله عليه وآلهو اميرالمؤمنين(عليه السلام)و فاطمه زهرا(عليها السلام) به دنيا، براى ما قابل درك نيست و مستغنى از بيان است;به چند نمونه از آنها اشاره مى كنيم:
1. عايشه مى گويد:
در خانه ى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بيش تر خوراك ما خرما بود و شب ها مى گذشت و آتشى براى خوراك و چراغى جهت روشنايى روشن نمى شد و تا زمانى كه حضرت(صلى الله عليه وآله)زنده بود، دنيا بر ما سخت گذشت و وقتى آن جناب رحلت كرد، دنيا به ما رو آورد[1].
2. اوّلين روزى كه اميرالمؤمنين به خلافت رسيد و با او بيعت كردند، دستور داد فقرا جمع شدند و تمام موجودى بيت المال را تقسيم كرد، سپس بيل و زنبيل خود را برداشت و در بيرون مدينه، نزديك مسجد قبا مشغول كار خود شد[2].
3. در بين راه بصره براى جنگ صفين، حضرت در ربذه توقف نمودند و داخل خيمه شدند. جمعى از اصحاب و حجّاج منتظر بودند آن حضرت بيرون بيايند، ولى طول كشيد و نيامدند. ابن عباس مى گويد: اجازه گرفتم و وارد شدم. ديدم آن جناب نعلين خود را پينه و وصله مى زنند، عرض كردم: جمعيت منتظر شماست، حالا كه وقت كفش دوختن نيست. حضرت جواب مرا نداده به كار خود ادامه دادند، تا اين كه كارشان تمام شد; بعد نعلين را جفت كرده، فرمودند: ابن عباس، اين ها چه مقدار ارزش دارند. گفتم: قيمتى ندارند. فرمود با همين حال. گفتم: كم تر از يك درهم. فرمود:
(وَ اللَّهِ لَهِيَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ إِمْرَتِكُمْ إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً);[3] به خدا سوگند اين جفت نعلين نزد من محبوب تر است از حكومت بر شما، مگر آن كه اقامه ى حقى كنم و يا باطلى را از ميان بردارم.[4]4. سويد بن غفله مى گويد:
پس از آن كه مردم با حضرت (عليه السلام)بيعت كردند بر آن جناب وارد شدم; ديدم روى حصير كوچكى نشسته و در خانه هيچ وسيله ى زندگانى و اسباب نيست. عرض كردم يا اميرالمؤمنين، اكنون كه بيت المال در اختيار شماست، چرا وسايلى كه مورد احتياج است تهيّه نمى كنيد؟ حضرت فرمود:
انّ البيت لاُيتأثث فى دار النقلة و لنا دار امن قد نقلنا اليها خير متاعنا و انّا عن قليل اليها صائرون; اى پسر غفله، در خانه ى موقتى اثاث لازم نيست، ما خانه ى امن ديگرى داريم (بهشت) كه بهترين وسايل را آن جا فرستاده ايم، و به زودى آن جا خواهيم رفت.
5. اميرالمؤمنين(عليه السلام) تمجيد فراوانى از زهد و پارسايى مى نمايد، و نمونه هايى از زهد انبياى عظام و رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) بيان مى فرمايد، تا آن كه در آخرش مى فرمايد:
(وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّى اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا وَ لَقَدْ قَالَ لِي قَائِلٌ أَلَا تَنْبِذُهَا عَنْكَ فَقُلْتُ اغْرُبْ عَنِّي فَعِنْدَ الصَّبَاحِ يَحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرَى);[5] به خدا سوگند اين جُبّه ام را آن قدر وصله زدم كه ديگر از خياط خجالت كشيدم، و كسى به من گفت: يا اميرالمؤمنين، آن را از خود دوركن، (مناسب شما نيست) به درد پرت كردن مى خورد، يعنى به درد ديگرى هم نمى خورد; جوابش دادم، گم شو از برم، هنگام بامداد، از مردم شب رُو سپاس گزارى مى شود.
پس نتيجه ى زحمت انسان در آينده معلوم مى گردد;هم چنان كه در فارسى ضرب المثلى مى زنند: «جوجه ها را وقت پاييز مى شمارند.» يا «شاهنامه آخرش خوش است».
6. همه شنيده ايد كه حضرت على(عليه السلام) در شب ضربت خوردنش، افطار در منزل دخترش ام كلثوم بود، و وقتى مشاهده كرد كه بر سفره نان و شير و نمك است، اعتراض كرد و فرمود: دخترم; چه وقت ديده اى كه بر سفره ى پدرت دو نوع غذا باشد؟ و چون خواست نمك را بردارد، فرمود: نه، شير را بردار.
زهد امام خمينى(ره)
ائمه ى اطهار(عليهم السلام)، اصحاب، بزرگان دين، مراجع و علما توجهى به دنيا نداشته، با كمال زهد و بى اعتنايى به آن، عمر خود را سپرى نموده اند. به آنچه خودم در زندگى بزرگ مرجع تقليد، رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران، مرحوم امام خمينى(رضي الله عنه) در نجف اشرف مشاهده كردم اشاره مى كنم: پس از تشرف ايشان به نجف اشرف، خانه ى محقرى در محلّه ى حويش اجاره نمودند كه تمام مساحت بيرونى و اندرونى آن حدود 120 متر بود و اطاق پذيرايى آن در طبقه ى بالا