#روایت
از خداوند چنین فرزندانی را خواسته ام!
حضرت امیر میفرمود:
«به خدا قسم! من از خدا نخواستم که فرزندانی خوشقامت به من بدهد. بلکه خواستم فرزندانی به من ببخشد که مطیع خدا باشند، از خدا بترسند. که هرگاه من در موقع خداپرستی آنان به آنان نظر کنم چشمم روشن شود».
وَ اللَّهِ مَا سَأَلْتُ رَبِّی وَلَداً نَضِیرَ الْوَجْهِ وَ لَا سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَهًْ وَ لَکِنْ سَأَلْتُ رَبِّی وُلْداً مُطِیعِینَ لِلَّهِ خَائِفِینَ وَجِلِینَ مِنْهُ حَتَّی إِذَا نَظَرْتُ إِلَیْهِ وَ هُوَ مُطِیعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ بِهِ عَیْنِی.
بحارالأنوار، ج۴۳،
ص۲۷۹.