بسم الله الرحمن الرحیم
عین الله رستمی از حوزه انتخابیه نور و محمودآباد.
سهشنبه سوم بهمن ماه ۱۴۰۲ بنده عین الله رستمی از نور و محمودآباد ۳۰ سال در بنیاد شهید خادم خانوادههای شهدا بودم پدرم از بدو انقلاب در انجمن اسلامی و بعدها در شورای اسلامی محل خدمت میکرد خیر بود مسجد بزرگی با زیربنای ۵۰۰ متر در کنار جاده اصلی در علمده غربی ۸ کیلومتری محمودآباد ساخت ، من در چنین خانواده مذهبی و انقلابی بزرگ شدم حتی در حالی که ۱۳ ساله بودم شناسنامهام را دستکاری کردم و به جبهه رفتم ، سه بار اعزام شدم یک بار آموزشی دو بار به مناطق جنگی ، نهایتا سال ۶۷ در منطقه شلمچه مجروح شدم .
انگیزهام برای ورود به صحنه انتخابات : با توجه به وجهه اجتماعی ، سیاسی و سوابق حضور در جبهههای جنگ دوستانم از من میخواستند که وارد این عرصه بشوم و با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد ضرورت شرکت در انتخابات و حضور حداکثری من این تصمیم را گرفتم .
ایشان در باره عدم حضورش در نماز جماعت و جمعه گفت : من کارمند بنیاد شهید استان در ساری بودم و همیشه همراه مدیر کل میرفتم طبیعتاً در شهر خودم نبودم که در نماز جمعه حضور مرتب داشته باشم ولی هر وقت به شهرم میآمدم در نماز جمعه شرکت میکردم و همچنین برای نماز جماعت به مسجد میرفتم تا اینکه امسال بازنشسته شدم از این به بعد در همه نمازهای جمعه و جماعت شرکت داشتم .
ایشان در مورد رای نیاوردن در انتخابات شورا در محل خودشون گفت من در انتخابات شورای قبلی شرکت کردم با ۴۰ رای در روستایم پنجم شدم به خاطر اینکه من سالهای گذشته در محل حضور نداشتم بسیاری مرا نمیشناختند .
اما این افرادی که رای آوردند الآن شورا هستند متاسفانه یک نفر به جرم مشروب فروشی دستگیر شد ، رئیس شورای فعلی خودش مبتلا به فساد اخلاقی است . فرزندانش هم مواد فروشند .
من از دوستان گلهمندم که برای تحقیقات در مورد ما پیش اینطور افراد رفتنو.
داوطلب راجع به تراشیدن ریش گفت : بر اثر شیمیایی اگر محاسن بزارم صورتم جوش میزند لذا ناچاراً با ماشین میتراشم .
سئوال شد جانبازی را از چه طریقی اخذ کردید ؟ در جواب گفت : من سال ۶۷ در شلمچه مجروح شدم عموی من که پدر شهید است دنبال من آمد آقای هادی بصیر برادر سردار شهید حاج بصیر هماهنگ کرد مرا پیدا کردند با برگ اعزام و آمبولانس مرا به تهران اعزام کردند و در بیمارستان علی مازندرانی بستری شدم و مورد جراحی قرار گرفتم کمیسیون در آن زمان به من ۱۵ درصد جانبازی داد .
یک بار دیگر در سال ۷۳ کمیسیون رفتم ۲۵ درصد جانبازی گرفتم بار دیگر هم در سال ۹۰ به کمیسیون رفتم باز هم ۲۵ درصد دادند .
در خصوص حکم جلب خودش گفت : آن حکم جلب نبود بلکه دادستان مرا خواست برای اینکه پدرم را در دعوای بین او خواهرانش وادار به صلح و سازش کنم چون ما منازلمون در زمینهای مورد ادعای عمههایمون ساخته بودیم لذا به نوعی پای ما هم درگیر بود ، دادستان مرا احضار کرد و از من خواست که پدرمان را وادار به سازش کنم و اتفاقاً با دادن دو هکتار زمین به عمههامون به این امر موفق شدیم البته این رو باید بگویم : ادعاهای عمهها صحیح نبود چون آنها سالها قبل این زمینها را به پدرم فرو فروخته بودند ولی به خاطر گران شدن زمینها پشیمان شدند و اعتراض کردند .
آقای عین الله رستمی درباره برادر خانم خودش که گفته میشود که در عملیات مرصاد کشته شد گفت تقی محمدزاده برادر خانم بنده در سال ۶۱ یا ۶۲ در منطقه سومار مجروح شد و ۶ ماه تحت درمان بود دوباره با اصرار خودش به جبهه رفت تا اینکه اسیر شد و در زمان اسارت به خانواده نامه هم مینوشت تا اینکه بعد از عملیات مرصاد در سال ۶۷ به خانوادهاش اطلاع دادند فرزند شما در عملیات مرصاد معدوم شد ولی هنوز جنازهای به دست خانواده اش نرسید . البته پدر ایشان حاج علی اکبر محمدزاده فردی خیر و بسیار مذهبی �میباشد خانم بنده هم که خواهر این فرد است فرهنگی و بسیار مذهبی است.
من تلاشی برای اینکه برای برادر خانمم پرونده شهادت درست کنم انجام ندادم . این گزارشهای مغرضانهای است که بعضی از افراد از روی حسادت و کینه انجام میدهند .
داوطلب در مورد سکوتش در فتنهها گفت : ما نه چپیم و نه راست حسن خطاب ما ! مقام رهبری است .
و اینکه درباره فتنهها سخنرانی نکردند چون موضوعی که به من مربوط �یشود سخنرانی ما بیشتر اداری بود ولی در حواشی �بت میکردیم که که مواظب باشند �ن فتنهها علیه کشور ماست آقای رستمی درباره فضای عمومی بنیاد شهید گفت فضای بنیاد شهید فرهنگی است ما معمولاً برای روشنگری در سامانه مربوط به بنیاد شهید موضوعات فتنه را به صورت زیرنویس �ر میکردیم نظریه محقق در مورد بعضی از موارد توضیحات داوطلب آقای عین الله رستمی از حوزه انتخابیه نور محمودآباد قابل قبول است و ولی برخی موارد ایشان مجامله گونه سخن گفت مثلاً درباره تلاش برای شهید جلوه دادن برادر خانمش توضیح