سوال اول مسترهای حلقه از طاهری بعد از تغییر مواضع طاهری از آموزه های حلقه:
1.مگر تعریف عرفان حرکت از ظاهر به باطن نبود؟ چرا این تعریف به ناگاه تغییر پیدا کرد به ظلمستیزی؟
مگر تعریف ظلم در عرفان ایجاد تشعشع منفی نبود؟ چرا این تعریف تغییر پیدا کرد به سیاست؟ چرا معتقد بودید عرفان حلقه یک گروه سیاسی نیست و نباید در سیاست دخالت کند؟ و به ناگاه معتقد شدید همه عرفانیها باید سیاسی باشند و در امور سیاست دخالت کنند؟ چرا ناگهان همه این تعاریف قبلی کنار گذاشته شد و عرفان حلقه شد گروه سیاسی که باید با ظلم و ستم آنهم فقط از نوع سیاسی آن مبارزه کند؟ آنهم چه مبارزهای؟ از نوع مجازی و بیخطر! که برای همان ظالمانی که نام میبرید بسیار هم دلنشین و جذاب هست!
آیا شما از ابتدا به دنبال جمعیت هوادار بودید تا به یک منصب و قدرت سیاسی برسید؟ و یا بر اساس منافع یک جریان سیاسی که وابسته آن هستید، در جلو جریانات سیاسی دیگر سنگاندازی کنید؟
سند:
صحبت های طاهری در دهه هشتاد:
ما سیاسی نیستیم...!!!
👇👇👇