⛔️چرا نباید اجازه دهیم تلاش های مرد میدان زیر سوال برود 👈قسمت دوم مشکل ما با آمریکا این مسئله است که نه تنها اعتقاد به قدرت نظام اسلامی در خارج از مرزها ندارد و برای آن مانع و مزاحم تولید میکند بلکه طی ۴۳ سال گذشته هر آنچه که می توانسته بکارگرفته است تا نظام اسلامی را از اساس ساقط نموده و اگر بتواند کشور ایران را چند پاره می نماید. برای اینکه ارزش تغییر رفتارها و رویکردهای سیاسی را یادآور شده باشم جا دارد خاطر نشان شود، بعد از انقلاب اکتبر۱۹۱۷م و استقرار نظام برآمده از آن انقلاب در روسیه،حاکمان انقلابی قراردادی را با دولت وقت ایران منعقد نمودند که براساس آن تمامی امتیازات استعماری ایی که روسها به زور از ایران کسب کرده بودند را بصورت یکطرفه لغو می نمود(برای اطلاع کامل از مفاد ان قرار داد میتوان به منابع مربوط روجوع کرد) و از مزیتهای ویژه این قرارداد بازپس دهی تمامی سرزمینهایی بود که طی جنگهای ایران و روسیه از مام وطن جدا شده و توسط روسها تصرف شده بود،مشروط به این مسئله که ایران اجازه ندهد انگلستان از مرزهای خود برای حمله به شوروی استفاده نماید. ولیکن چون در انزمان دولتمردان حکومت مرکزی در ایران ارزش این قرارداد را چنانکه باید و شاید درک نکردند و اجازه دادند انگلستان از شمال ایران به شوروی لشگر کشی نماید، در نتیجه حکومت شوروی هم از اجرای این بند سرباز زد. پس ملاحظه می شود اول که امکان دارد رویکرد روسیه انقلابی با روسیه تزاری یکی نباشد و دوم اینکه دولتمرد اگاه به زمان و مکان و غیروابسته می تواند ضرورتها را بفهمد و موقعیت ها را شکار نماید. اکنون نیز مشاهده می شود بازماندگان وراثتی و معنوی خودباختگان در برابر غرب،توان ملی جامعه ایرانی را باور ندارند و برای اثبات توهم ناتوانی تولید شده در فکر و جسم خود به هر عملی دست می زنند تا به جامعه بقبولانند حق با آنهاست، و در راستای همین طرز تفکر است که بعد از صحبتهای دشمن شادکن ظریف به ارشیوها پناه آورده و یک فایل از صحبتهای شهید احمد کاظمی را یافته اند تا اینگونه القا نمایند که همان روسیه ای که در گلوی شهید کاظمی بغض تولید نمود و شهید تهرانی مقدم را مجبور کرد تا به تولید موشک بومی فکر کند،اکنون(سال۹۴) نیز شهید سلیمانی را بر اساس منافع ملی خود به نبردهای با داعش در سوریه کشانیده است! غافل از اینکه مباحث و مسائل ایجاد شده در سوریه تماما قدرت جمهوری اسلامی و حتی یکپارچگی ایران را هدف گرفته بود و ان طرفی که با وجود هفت هزار میلیارد دلار هزینه کرد،ناموفق بود آمریکا بود و آن جبهه ای که راست قامت تر و استوارتر گردید،جبهه ی انقلاب اسلامی است. حال اگر در این میان برخی سیاستمداران و تصمیم سازان عرصه سیاست (طی ۱۱ سال گذشته)نتوانستند درک مناسبی از تحولات منطقه ای داشته باشند و از ظرفیتهایی که بر اساس فعالیت های میدانی بوجود امد در دیگر عرصه ها ایجاد ارزش افزوده نمایند و در جهت حداکثرسازی منافع ملی گامهای بلندتری بردارند مشکل را باید در جای دیگری پیدا کرد. همانگونه که در ابتدا اشاره شد سیاست هم مدلی از تصمیم گیری است ولیکن در اندازه ای گسترده تر از قواره یک سازمان،اما همانگونه که درستی یا ناصحیح بودن اتخاذ یک تصمیم را در سازمان ها می توان با معیار هزینه فایده و سنجش خروجی ها بدست آورد،خروجی سیاستها را هم میتوان بعنوان معیار درست و غلط بودن اتخاذ یک تصمیم سیاسی در نظر گرفت. خروجی تصمیم سیاست های ایران در سوریه را می توان بر مبنای شکست هایی که داعش و دیگر هم پیمانان منطقه ای و بین المللی داعش با وجود حمایتهای مالی،انسانی،لجستیکی و حتی حضور تمام قد میدانی ای که داشتند در نظر گرفت، تا جاییکه حاصل انهمه فعالیت برای نظام سلطه و یاوران او در منطقه، جز شکست و فضاحت چیزی نبود و اینکه در اخر حرف نظام اسلامی بود که به کرسی نشست و داعش از میان رفت و امنیت جمهوری اسلامی حفظ شد و استقلال و یکپارچگی سوریه و عراق پابرجا باقی ماند و حزب الله در منطقه بعنوان یک نیروی فراملی معرفی شد، همه اینها جزو دستآوردهای این سیاست بود(باش تا صبح دولتت بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است) که حضور روسیه در کنار ایران به تحقق این اهداف کمک های موثر نمود طبیعی است که روسیه هم انتظار داشته باشد بهره هایی از این حضور میدانی کسب نماید. بنابراین کمال بی انصافی است که مسئله در میان جامعه وارونه معرفی گردد و ارزش جان نثاری های مردان مرد میدان زیر سوال برود. ✍هوشنگ نادری 📡کانال آنتی نفوذ قم https://eitaa.com/antinofoozeqom