⁉️⁉️حال بررسی مساله ازدواج با اسیر زن(کنیز)
👇👇👇👇👇
اصل امكان بهره مندی جنسي از كنيز برای مولا وصاحبش امری است كه در قرآن به صراحت مورد اشاره قرار گرفته است؛
اصولا بر اساس آموزه های قرآن روابط جنسی انسان تنها در دو قالب مورد تأييد شرع اسلام است و در غير اين موارد، خروج از حيطه شريعت به حساب میآيد.
اين دو قالب هم در سوره مؤمنون به روشني بيان شده است.
خداوند در آيات ابتدايي اين سوره در بيان علائم مؤمنان مي فرمايد:
📖«وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ.
📖مؤمنان كسانی هستند كه دامن های خود را حفظ می كنند، مگر در برابر همسران شان يا كنيزانی كه در تملك دارند كه در اين صورت مورد ملامت نيستند. هركس بيش از اين بطلبد، در زمره تجاوزكاران است»...
بر اين اساس، روابط جنسی تنها در مورد همسران (ازدواج) و يا كنيزان (مالكيت) مورد تأييد شريعت است؛
اما در حوزه ملكيت و رابطه با كنيز نيز همانند ازدواج قواعد و شرائط مختلفی مطرح است يعنی رابطه با او بعد از طی شرايطی خاص حلال بود؛
ضوابطی مانند:
1. مالك، كنيزش را به ازدواج شخص ديگر در نياورده باشد.
2. مالك، براي بهره مندی، كنيز را به ديگرى نداده باشد.
3. اگر كنيز با شخصِ ديگرى ازدواج كرده باشد يا او را به ديگرى بخشيده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده طلاق با شوهرش يا تمام شدنِ زمان بخشش، مجدداً كنيز بر مالكش حلال میشود.
4. كنيز در حالِ گذراندن ايّام عدّه (عدّه طلاق از شوهر قبلىاش) يا ايام استبرا (در آن جا كه محلّل واقع شده)، نباشد.
5. قبلًا پدر مالك كنيز با كنيز، نزديكى نكرده باشد.
6. كنيز، بين چند صاحب مشترك نباشدو....
⬅️⬅️ در نتيجه اسلام با هر نوع رابطه جنسی بیضابطه و خلاف عفت فردی و اجتماعی و رواج بی بندو باری جنسی به شدت مخالف بوده و حتی در مورد كنيزان كه در قبل از اسلام ابزاری عام براي بهره مندی جنسی گسترده و بی ضابطه مردان بودند نيز ضوابط دقيق و روشنی تعريف نموده است.
البته بديهي است كه در مورد اصل بهره مندی از يك كنيز در حوزه های مختلف پرداخت پول به او برای رابطه جنسي يا كسب رضايت ولی و قيم و يا پدر او بیمعناست، زيرا مالك كنيز با خريدن او ولی و قيم و سرپرست او محسوب میشود.
از طرفی فرزندانی كه نتيجه رابطه جنسی مولا و كنيزش بودند، غلام يا كنيزه نبوده، بلكه آزاد و حر تلقی میشوند و همانند ديگر فرزندان مولا محسوب مي شوند كه از همه حقوق فرزندی همانند ديگران برخور دارند كه حق ارث يكی از اين حقوق است.
اتفاقا به خاطر بهره مندی از همين حق، كنيزی كه از مولای خود صاحب فرزند میشود با ديگر كنيزان فرق كرده و به درجه "ام ولد " ارتقا میيابد؛
يعنی خريد و فروش او ديگر بر مولا جائز نيست و به محض مرگ مولا چون اين كنيز در زمره مايملك ميت به ورثه او - از جمله فرزند خود كنيز- میرسد و از آنجا كه فرزند نمیتواند مالك والدين خود شود،
اين كنيز خود بخود آزاد میگردد.
《3》