دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند باده از جامِ تَجَلّیِ صفاتم دادند سوره اعراف وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَٰتِنَا وَكَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِيٓ أَنظُر إِلَيكَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِي وَلَٰكِنِ ٱنظُر إِلَى ٱلجَبَلِ فَإِنِ ٱستَقَرَّ مَكَانَهُۥ فَسَوفَ تَرَىٰنِي فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقا فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبحَٰنَكَ تُبتُ إِلَيكَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلمُؤمِنِينَ (١٤٣) زمانى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با وى سخن گفت، عرض كرد: پروردگارا! جمال با كمال ذات بى نهايتت را [به قلب من] بنماى تا تو را [به رؤيت ويژۀ باطنى] بنگرم خدا فرمود: هرگز مرا نخواهى ديد، ولى به اين كوه بنگر اگر [پس از جلوۀ من] بر جاى خود ثابت و برقرار ماند، تو هم به زودى مرا خواهى ديد چون پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را متلاشى نمود و موسى بى هوش شد، پس هنگامى كه به هوش آمد گفت: تو منزّهى [از اينكه مشاهده شوى،] به سويت بازگشتم، و من [در ميان مردم اين روزگار] نخستين باور كننده [اين حقيقت كه هرگز ديده نمى‌شوى] هستم. تقاضاى مشاهده پروردگار در اين آيات و آيات بعد صحنه عبرت انگيز ديگرى از صحنه هاى زندگى بنى اسرائيل نشان داده شده است، و آن اينكه جمعى از بنى اسرائيل با اصرار و تاكيد از موسى ع خواستند كه خدا را مشاهده كنند و اگر او را مشاهده نكنند، هرگز ايمان نخواهند آورد، موسى ع از ميان آنها هفتاد نفر را انتخاب كرد و همراه خود به ميعادگاه پروردگار برد، در آنجا تقاضاى آنها را به درگاه الهى عرضه داشت، پاسخى شنيد كه همه چيز را براى بنى اسرائيل در اين زمينه روشن كرد، قسمتى از اين ماجرا در سوره بقره آيه ۵۵ و ۵۶، و قسمتى از آن در سوره نساء آيه ۱۵۳، و قسمت ديگرى در آيات مورد بحث و قسمتى هم در آيه ۱۵۵ همين سوره بيان شده است در آيات مورد بحث، نخست مى گويد: هنگامى كه موسى ع به ميعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: پروردگارا خود را به من نشان ده تا به تو بنگرم ( وَ لَمّٰا جٰاءَ مُوسىٰ لِمِيقٰاتِنٰا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قٰالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ) ولى به زودى اين پاسخ را از پيشگاه پروردگار شنيد كه هرگز مرا نخواهى ديد ( قٰالَ لَنْ تَرٰانِي ) ولى به كوه بنگر، اگر بجاى خود ايستاد مرا خواهى ديد ! ( وَ لٰكِنِ اُنْظُرْ إِلَى اَلْجَبَلِ فَإِنِ اِسْتَقَرَّ مَكٰانَهُ فَسَوْفَ تَرٰانِي ) هنگامى كه خداوند بر كوه جلوه كرد آن را محو و نابود و همسان با زمين نمود ! ( فَلَمّٰا تَجَلّٰى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا ) موسى ع از مشاهده اين صحنه هول انگيز چنان وحشت زده شده كه مدهوش به روى زمين افتاد ( وَ خَرَّ مُوسىٰ صَعِقاً ) و هنگامى كه به هوش آمد، عرضه داشت پروردگارا منزهى تو، من به سوى تو باز مى گردم و توبه مى كنم و من نخستين مؤمنانم ( فَلَمّٰا أَفٰاقَ قٰالَ سُبْحٰانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلْمُؤْمِنِينَ ).(تفسیر نمونه) در این اشعار حافظ عليه الرحمه پرده از یکی ا‌ز مکاشفات خود و الطافی که خداوند به او داشته است برمی‌دارد‌. حافظ با اشاره به مکاشفه و دریافت فیض الهی در قالب بهره‌گیری از پرتو نور ذات خداوند و تجلی صفات الهی به معجزه حضرت موسی علیه السلام در این آیه اشاره می‌کند. ✍ علی قاسمی @aqquran لینک مستقیم https://eitaa.com/aqquran/511