ادامه حفظ موضوعی۴
پینوشت:
اين برهان را با توجه به آيه ۲۱ و ۲۲ انبياء مىتوان به صورت يک قياس استثنايى مرتب ساخت و با نفى تالى، نفى مقدم را نتيجه گرفت و چنين گفت كه:
اگر در جهان چند خدا وجود داشته باشد، جهان به فساد و تباهى كشيده مىشود؛
ليكن جهان به فساد و تباهى كشيده نشده است، پس غير از يك خدا در جهان وجود ندارد.
آيه ۳ ملك، نظم، انسجام، اتقان صنع و عدم فطور را در عالم بيان مىدارد كه در واقع به منزله نفى تالى در قياس استثنايى مذكور است: «اَلَّذى خَلَقَ سبعَ سَمـوت طِباقـًا ما تَرى فى خَلقِ الرَّحمـنِ مِن تَفـوُت فَارجِعِالبَصَرَ هَل تَرى مِن فُطور» . (ملك/۳)
همهكسانى كه برهان تمانع را تقرير كردهاند بر اين مقدار اتفاق نظر دارند؛ ولى آنچه باعث شده از برهان تقريرهاى مختلفى ارائه كنند بيان ملازمه بين تعدد آلهه و فساد عالم است كه هركس براساس مبانى كلامى يا فلسفى خود به تقرير آن پرداخته است و در اين مجال به نحو اختصار به چند نمونه از آن اشاره مىشود:
1. اگر دو واجبالوجود ـ هركدام با صفات خاص خود ـ فرض شود و نيز فرض شود يكى بخواهد در جهان آفرينش چيزى را محقّق سازد و ديگرى ضد آن را اراده كند ـ مثلا يكى گردش فلك را اراده كند و ديگرى سكون آن را، يا يكى حيات كسى را اراده كند و ديگرى مرگ او را ـ واقع از سهصورت خارج نيست يا اراده هر دو عملى مىشود يا اراده هيچ يك يا تنها اراده يكى از آندو و هر سه صورت باطل است، زيرا صورت نخست مستلزم اجتماع دو ضد است، و صورت دوم نفى قادر بودن هر دو و صورت سوم نفى قادر بودن خدايى كه ارادهاش عملى نشده است، پس در جهان بيش از يك اله وجود ندارد.
اين تقرير مربوط به بيشتر متكلمان و مفسران است.البته با اندك تفاوتى كه در بيان بعضى از مقدمات صورت گرفته است.
2. اگر براى عالم خدايان متعددى فرض شود بايد با يكديگر ذاتاً مختلف باشند وگرنه چند خدا بودن صادق نيست؛ تباين در حقيقت و ذات، مستلزم آن است كه در تدبير امور با همديگر متباين و مختلف باشند، و اختلاف در تدبير موجب فساد و تباهى است. تقرير مذكور بر اساس تباين و تمانع انگيزهها و تدبيرهاى خدايان متعدد مبتنى است كه به فساد در نظام عالم خواهد انجاميد.
@aqquran