‍ جوادم را خواستم و تو هبه کردی 🔹 صمیمانه است، آرام و قرار دارد، همه از جنس هم هستند؛ صحن غدیر را می گوییم که سال‌های سال است که محل حضور و انس و مراسم های مسلمانان عرب زبان است، جایی که تقریبا در تمام ساعات شبانه روز محل قرار و گفتگو و عبادت بخش زیادی از آنها است. نه اینکه فقط جای دیگر حرم نباشند، اما قرابت خاصی با این صحن دارند و در دل حضور شبانه روزشان، قصه و روایت های شیرینی نهفته است، درست مثل همین روایت ساده و خودمانی. 🔹 از خیابان شیرازی دنبال‌شان راه افتادم. عاقله‌مردی بود با دشداشه‌ سفید و چفیه‌ کوفی که دور و برش تا چشم کار می‌کرد زن و بچه بود! می‌دانستم این پاهای عراقی هر کجای مشهد هم که بروند، مقصد آخرشان صحن غدیر است. اصلا آنجا را خانه خودشان می‌دانند و برایشان حکم آب و گل دارد. حق هم دارند. 🔹 عادت ما آدم‌ها این است که هر کجا می‌رویم برای پابند شدن‌مان دنبال حس تعلق به مکان و اشیا می‌گردیم و حس تعلق عراقی‌ها، اینجاست؛ صحن باشکوه غدیر. نقطه صفری که دل‌های ملهوف‌شان را به زبان مادری، به بارگاه علی بن موسی الرضا(ع) گره می‌زند... 👇 برای مطالعه متن کامل روایتی از حاجت‌روایی میهمانان خارجی صحن غدیر حرم مطهر رضوی، به لینک زیر مراجعه کنید: yun.ir/5o38p9 @aqr_ir