سلام و احترام
طاعات قبول
بسم الله الرحمن الرحیم
فلوت زن شهر هاملين
اونجا شهري بود به اسم هاملين ،دارای خیابانهای واقعاً شلوغ و خانه های بسیار زیبا که طاقچه هایش مسقف و گلدار است.ولیکن اهل شهر خوشحال نیستند چون موشها به شهر حمله کردند و فروشگاههای مواد غذایی و غلات مورد حمله قرار گرفتند.
یکی از شهروندان گفت:شما موشها باعث مرگ ما خواهید شد!
برماست كه خلاص شويم ازشون آقاي استاندار.اين کار بر شما زنان و مردان اهل حکومت واجب است.
ویک روز مردی بلند قامت و لاغر به شهر رسید.پر روی کلاه و فلوت زیر بغلش گذاشت و خود را به فرماندار معرفی کرد و گفت:
میتونم در ازای گرفتن یک کیسه طلا شما را از موشها خلاص کنم.
استاندار گفت: موافقم.
مرد به نظر می رسید که با آهنگ عجیبی فلوت می نواخت.موش ها و موش ها از تمام شکاف ها بیرون آمدند و مانند زندانیان به دنبال نوازنده فلوت رفتند. مرد در حالی که موش ها پشت سرش بودند از رودخانه پایین رفت که البته غرق شدند.
همه ساکنان هاملین با خوشحالی فراوان گفتند: ما از موش و از مرگ رهایی یافته ایم.