💐نقل یک خاطره بمناسبت سالروز رحلت علامه مجلسی رضوانالله تعالی علیه
🔷سالهای جنگ ایران و عراق بود اتوبوس بین شهری کم بود و برای رفتن از قم به اصفهان چند ساعتی باید بیرون شهر معطل ماشین میماندیم
کلا یک اتوبوس هر روز از قم به اصفهان میرفت ساعتش هم خیلی معلوم نبود بستگی داشت کی باندازه کافی مسافر گیرش بیاد یه راننده پیرمرد داشت باسم سیدجلال که معتاد بود و حتما در این مسیر یک بار باید بایسته و خودش رو شارژ کنه.
🔷بعد از چندساعت معطلی ماشین سیدحلال رسید بنده که هنوز لباس مقدس روحانیت نپوشیده بودم سوار شدم دو سه ردیف به آخر مونده سید معمم بزرگواری که حدودا چهلساله میزد دید قیافه طلبگی دارم اشاره کرد و گفت بیا کنار من بنشین نشستم و احوال پرسی شد مچ دست بنده همچنان در دستش بود با لهجه اصفهانی اوضاع درسی بنده را پرسید توضیح دادم گفت اگر پنجاه سال در قم بمانی و اعلم علما بشی ولی دستت در دست امام زمانت قرار نگیره بجایی نخواهی رسید نصیحتش خیلی به دلم افتاد.
🔷چند کیلومتری نرفته بودیم که ماشین خراب شد سیدحلال یه کم بهش ور رفت و گفت باید هل بدید تا روشن بشه هل دادبم روشن شد چند کیلومتری رفت باز خاموش شد و باز همان ماجرا تکرار شد و رفت بار سوم که خراب شد مسافران از کوره در رفتند و میخواستند سیدحلال پیرمرد رو بزنند که این سید بزرگوار پاشد و یه نهیب زد و با لهجه اصفهانی گفت چتون شدس!!؟ بیاید همه یه حمد و سه قلهوالله بخونید و به روح علامه مجلسی بفرستید اگه دیگه ماشین خراب شد منو بندازید پایین،
بعضیا مثل ما که اعتقاد داشتیم خوندیم و سیدحلال همچنان داره به ماشین ور میره اومد استارت زد روشن شد و راه افتاد و دیگه تا خود اصفهان یکسره رفت و آخر سرسیدجلال هم نعشه شده بود😂😂
🔷به سید گفتم این ماجرای علامه مجلسی چیه؟ فرمود این از کرامات مجرب علامه مجلسی است که هرگاه دنبال وسیله میگردی. یا در راه موندید یا وسیله تون خراب شده اگر یک حمد و سه قلهوالله به روح علامه مجلسی بخونید بی برو و برگرد وسیله فراهم میشه.
🔷از اون سال تا بحال که حدود ۳۷ سال میگذره این ذکر برا خود بنده ردخور نداشته و یک مورد به خطا نرفته بعد که مطمئن شدم به طلبهها و دانشجوها و دانشگاهی ها هم این رو منتقل کردم همه با تعجب فراوان مبگفتند واقعا مؤثر بوده و هنوز کسی به من خلاف این رو نگفته
🔷نکته خیلی جالبش این جاست که سالی که در مکه کل چادرهای منا یک روز قبل از اینکه حاجیها محرم باحرام حج بشوند سوخت حتی یخچالها ذوب شده بودند و امکان سکونت برای حجاج در منا نبود صبح روز عید حمعیت دو میلیونی وارد منا شدیم و چاره نبود که پس از رمی جمره عقبه بریم مکه و در هتل مستقر بشیم اون زمان بنده معین روحانی بودم روحانی کاروان حاجآقا ربانی زانودرد داشت و نمیتونست این مسیر طولانی رو پیاده بره. من یادم به علامه مجلسی افتاد گفتم حاح آقا بیا حمد و سه قل هوالله رو بخونیم ببینیم زور علامه به این وهابیها هم میرسه یا نه، حالا تو این حمعیت میلیونی پیاده که گاهی بک ماشین هم از لابلاش عبور میکرد،. ایشون گفت من که خیلی اعتقاد به این چیزا ندارم ولی حالا بخونیم .
خدا رو گواه میگیرم خوندن همان و یه دونه هایس از بین جمعیت اومد راست حلو بنده و ایشون ایستاد و گفت تفضلوا. سوار شید.
فقط هم ما دو نفر رو سوار کرد و تا درب هتل آورد و جالب اینکه کرایه هم نگرفت.
هنوز یادم نرفته وقتی وارد اتاق شدیم حاج آقا یه خندهای زد و گفت عجب علامه خرش همه جا میره😂😂😂،
💐نثار روح مطهر علامه مجلسی یک حمد و سه قلهوالله هدیه بفرمایید.
https://eitaa.com/arabsalehi_ir/976