حکایت 🔷راز عمر طولانی 🔷مرحوم صدرالمتألهین (رحمة الله علیه) در تفسیرش نقل می کند: یکی از خلفای عباسی پیرمرد سقایی را در دستگاه سلطنتش مشاهده کرد که مشک آب به دوش گرفته می برد. خواست اندکی با او صحبت کند. احضارش کرد و گفت: پیر مرد، تو تا به حال چند تن از خلفا را دیده ای؟ گفت: متعدد دیده ام. او تعجب کرد و گفت: این چه سری دارد که عمر شماها طولانی تر از عمر ماهاست؟ 🔷پیرمرد تأملی کرد و گفت: سرش این است که مجرای رزق شماها مانند این دهان مشک است، در حد وفور سرازیر می شود و زود تمام می شود. رزق که تمام شد عمر هم تمام می شود؛ اما مجرای رزق ماها مانند مجرای اشک چشم است؛ قطره قطره می آید و طول می کشد تا تمام بشود. از این جهت است که عمر ماها طولانی می شود. خلیفه از این حرفش خوشش آمد و دستور داد جایزه ای ارزشمند به او دادند تا در این سن پیری از شغل سقایی مستغنی(بی نیاز) شود. چند روزی گذشت؛ خلیفه از حالش جویا شد؛ گفتند: مرده است. 🔷گفت: صَدَقَ لَمّا جاءَه الرِّزقُ مثلَ اَفواهِ القِرَبِ قَصُرَ عُمرُهُ؛ راست گفت پیرمرد؛ همین که مجرای رزقش مثل دهان مشک شد، عمرش کوتاه شد. 📚نقل از کتاب تفسیر آیت الله ضیاء آبادی ذیل آیه 6 سوره مبارکه هود https://eitaa.com/arabsalehi_ir/981