📝روایت دیگر چه صیغه ای است؟ روایت صیغه جمعی است که هم میتواند غائب باشد و هم مخاطب. هم میتواند مونث باشد و هم مذکر! روایت، آن سخن و نوشته ای است که هم میتواند رویا هایمان را بسازد و هم میتواند ما را از خواب های شیرینمان بیدار کند تا خوراک کابوس های ابدی مان نماید. حکایت امروز ما با حکایت دیروز ما، اگر یک فرق اساسی داشته باشد همین توجه جامعه به خرده روایت هایی است که اتفاقاتش یا رخ داده است یا در صدد رخ دادن است. مخصوصا جامعه ای که دیگر برای ارسال نامه ها و یا شنیدن سخنرانی ها، نیازمند طی مسافت در راهی سوزان و بی آب و علف نیست چراکه مسافتِ موجود، در ذهن او پیموده میشود. حال حساب کن که جنس روایت ها یک مدل و تعدادشان به اندازه ی ستارگان کهکشان راه شیری، میلیون ها میلیون باشد. آیا در مواجهه ی انسان با آن همه روایت یک دست، یقینی برایش حاصل نمیشود؟ اگر همه ی آن روایت ها دلالت بر سیاهی شب داشته باشد حال آنکه عقل سلیم و چشمان بینا روشنایی روز را گواهی میدهد، انسان روایت زده، تشخیص درستی میدهد؟ راویان روایت های هویت کُش، همه ی توان و همه ی افرادشان را چه در حضور و چه در غیبت بسیج میکنند، تا قرائت انسانی زندگی را حیوانی جلوه دهند و این فقط کاریست که از عهده ی صیغه ی روایت بر می آید . به راستی که چقدر فهم دانش روایت و به کارگرفتن آن میتواند ما را به نجات از ورطه ی هلاکت هویت هایمان، نزدیک کند! @araf11