شاید مناسب باشد برای امروزمان که رفیقان خون گرم و عاشقمان را اینگونه با عناد پر پر میکنند.... بهتر است بگویم شماگمنام ترین کسانی هستید که تاکنون دغدغه هایتان را جامه ی عمل پوشانیده اید و برای وصال از هیچ تلاشی دریغ نکرده اید. شما همان کسانی هستید که از خدمت و اخلاص پلی برای رسیدن به آغوشی ایمن تر از آغوش مادر ساختید تا مارا از گزند شیاطین داخلی و خارجی ایمن بدارید. ولی صد افسوس که گمنامید.... صد افسوس که دنیا باشما همیشه در حال سوء تفاهم است. سوء تفاهمی از جنس بی انصافی و عناد. از جنس جهل و زخم زبان... آری زخم زبان! روزی که همه ی شما برای ایستادن علَم دین و انقلاب وهمه ی آنچه که حضرت روح الله وملتش بدان افتخار میکردند زیر تانکهای همین آمریکایی های ادکلن زده،پاره پاره میشدید. مردم میگفتند درود برشماو خدا و اهل‌بیت نگهدارتان. ولی همینکه کارزارتان تغییر کرد،بیکباره گویی دیگر کسی شما را نشناسد، با زخم زبان هایشان سنگتان میزدند که چرا شما باید اکنون شایسته داشتن متاع دنیا باشید و ما نه! حال آنکه دیگر دنیایی برای شما جز بدن خسته و جسمی زخمی واز همه مهمتر،دلی شکسته باقی نمانده بود. البته شما همه ی آنها را خانواده خود میدانستید‌،مثلا فرض کن خواهر وبرادر.... ولی رسم کدام خواهر وبرادر چنین بود....؟!؟! شما باز چشم بستید و لب نزدید که اینها چرا قدرمان را نمیدانند. باز دوره ای دیگراز زخم زبان هاشروع شد. اینبار باطعم سیاسی. یکی میگفت شما از فلان حزبید ودیگری میگفت مگر نه اینکه شما نباید جناحی باشید پس چرا در امور فلان قسمت دخالت میکنید؟ ناگفته نماند که این کنایه ها اززبان همان مدعیانی بود که روزی‌درمیدان نبرد پشت شما مخفی میشدند تا ترسشان را به شجاعت تعبیر کنند واکنون برمسند قدرتی تکیه زنند که شما خود را لایق آن نمیدانستید واین میدان پراز مین های کنایه وار را بیشتر سزاوار خدمت میدانستید تا آنجا را. بماند...! لکن شماراحزبی جز حزب الله طرفداری نبود. وصد البته که هیچ اصلاحطلبی شعار های شما را تاکنون نداده وهیچ اصول گرایی تاکنون به دغدغه های شما عمل نکرده. والحق شما اصلاح واصول اسلامی را با خونتان تبیین کردید تا ما بفهمیم که جمله امام یعنی چه: اگر بر کشورى نواى دلنشین تفکر بسیجى طنین‌انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الّا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند. 2/ 9/ 67 روح اللَّه الموسوی الخمینى‌» صحیفه امام؛ ج 21، ص 194ـ 196 @araf11