فهم این سوال سخت است: چگونه دینی میخواهیم؟ جایگاه دین در زندگی آنقدر مهم است که عده ای به خاطر کج فهمی و رسیدن به مدینه فاضله ای که خود برای خود ترسیم کرده بودند، دست به تحریف آن زدند. نمونه اش تحریف مسیحیت و تنزل دادن آن به دینی درون چهارچوب های کلیسا! و نتیجه اش جمود فکری نسبت به پیشرفت های متعالی و علمی بشر در خدمت به انسانیت بود. و این شد که رنسانس به قصد مبارزه با دین اجتماعی پدیدار شد و رهبری علوم انسانی بعد از آن به دست دانشمندان علوم تجربی افتاد. و اکنون... همین نسخه را عده ی چون وحی منزل مینگرند‌. که اسلام برنامه ای ندارد و چون مسیحیت در رنسانس باید به گوشه ای نشسته و برای خودش باشد و ما برای خودمان... خب نسخه زندگی را آنوقت چه کسی میپیچد؟ درجواب باید گفت، آن نسخه ای که دین را از اجتماع حذف میکند، شیطان را به زیست در جامعه دعوت میکند. پس برنامه ای درجامعه پیاده میشود که مورد تایید و رضایت خداوند متعال قرار نگرفته است. برنامه ی شیطان چیزی جز تزیین باطل نیست و تزیین باطل نتیجه اش چیزی جز حماقت نیست. وقتی حماقت جزء مهمی از رویکرد های اساسی انسان به زندگی اجتماعیش بشود دیگر هدایت به سمت حق و کمال طلبی، نامفهوم میشود لهذا همه ی عقاید محترم شمرده میشوند. حتی همجنس بازی که بالاترین نماد ظهور و بروز حیوانیت است. مرعوب شدن پاپ به عنوان مهمترین رهبر دینی مسیحیت نسبت به حضور کاربردی شیطان، هشدار برای افرادی است که فکر میکنند اگر دین را از صحنه ی جامعه خارج کنند، جامعه به صورت خودکار به سمت رشد و توحید رهسپار میشود لکن آیه ۳۹ سوره حجر خلاف این را گفته است و حمله ی شطان به ازاء عقب نشینی دینداران، چند برابر خواهد بود. @araf11