« وداع با ماه صفر» فصل عزا و اشک دمادم تمام شد باز اين چه شورش استُ چه ماتم تمام شد پيراهن سياه دلم گريه مي کند من زنده ام به گريه بر او، غم تمام شد در اين دو ماه چشم من از باده خيس بود فصل عزاي عالم و آدم تمام شد امسال هم بهار دل ما دو ماه بود ديگر بهار بيرق و پرچم تمام شد ديشب دلم گرفت، غرورم شکسته شد پرچم که رفت بارش نم نم تمام شد يادش بخير روز دهم ناله ها زديم ديشب به بعد خاطره هايم تمام شد يادم نمي رود دل خون سه ساله را سيلي که خورد گفت: سه سالم تمام شد وقتي کتيبه هاي دلم جمع مي شوند يعني زمان عفو گناهم تمام شد در پستوي دلم همه راجمع مي کنم مشکي در آوريد صفر هم تمام شد شاعر:مهدی نظری ┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈ https://eitaa.com/joinchat/2328494144Cb3ac3f9782