ما اشتباه کردیم! در حالیکه لبخند به لب داشت، به راننده گفت: "شما ببخشید ما اشتباه کردیم!" راننده یقه‌ی بروجردی را ول کرد و رفت. ما به او گفتیم: "این چه کاری بود کردی؟ ما که تقصیری نداشتیم!" بروجردی گفت: "بذارین بره." اما ما ناراحت بودیم که چرا کاری نکردیم. به مقصد رسیدیم. با بروجردی توی دفتر بودیم که از بیرون سروصدایی بلند شد. بروجردی یک نفر را فرستاد ببیند چه خبر شده است. وقتی برگشت، گفت: "یه راننده از سنندج بار آورده، می‌خواد تسویه حساب کنه خیلی هم عجله داره." بروجردی گفت: "بیارش اینجا" صدای غرغر راننده از سالن شنیده می‌شد. به محض اینکه جلوی در ظاهر شد، با تعجب دیدم او همان راننده خاوری است که بین راه جلوی ما را گرفت. راننده با دیدن بروجردی و لباس سبز سپاهش، خشکش زده بود!... 2⃣ @ardakan_ronas