____🍃🌸🍃🌸🍃____ به اولین یگانی که رسیدیم حیدریون بودند. بعد از آن جِیش یا همان ارتش سوریه بودند. بین آنها تا یگان بعدی که فاطمیون بودند فاصله ایجاد شده بود و هیچ نیرویی نبود. تیم تامین همراه من به سختی و با استراحت حرکت می‌کردند. به نیروهای فاطمیون که رسیدیم یکی از آنها به عنوان بلدچی برای نشان دادن قسمتی از مسیر تا یگان بعدی همراه من آمد. با عمار تماس گرفتم و قسمتی که خالی از نیرو بود را برای تزریق نیرو گزارش دادم. به یگان بعدی که رسیدم یکی از نیروها وقتی مرا دید سریع آمد جلو؛ فهمیدم بچه مشهد است. از نیروهای ارتش بود. گفت:« بچه‌های ما در خیابان مستقر هستند! دوتا شهید هم داده ایم ولی بقیه دارند مقاومت می‌کنند، اگر مهمات برسونید تا زنده ایم نمیگذاریم تا صبح یک نفر از دشمن وارد روستا شود.» واقعا نیروهای شجاعی بودند. می‌دانستم که بیشترین فشار دشمن از همین سمت است. بلافاصله تماس گرفتم و با مصطفی برای رساندن مهمات هماهنگ کردم. کمتر از ۲۰ دقیقه دو دستگاه تویوتا پر از انواع مهمات رسید و تحویلشان دادیم. در طول این مدت بچه های ادوات نجبإ یک دستگاه تویوتا را که به ۲۳ مهر م.م مجهز شده بود را آوردند ابتدای ورودی همین خیابان و شروع کردند به شلیک. 🔻ادامه دارد... ─‍‌┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─ 🎁 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 🔗 | @arefanemojahed 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما