9️⃣ (نتیجه مقاومت) /۸ ⭕️ دو روز قبل؛ ۲۲ فروردین ۱۳۹۵ ...خیلی ناراحت بودم اما به روی خودم نمی‌آوردم و سعی می‌کردم روحیه خودم و بقیه نیروها را حفظ کنم. شرایط، خیلی وخیم و دهشتناک شده بود. کنترل وضعیت، مهم‌ترین وظیفه‌مان بود. خیلی سنگین شده بودند. ابراهیم سابقه کمردرد داشت اما به روی خودش نیاورد و آن دو مجروح را منتقل کردیم پایین. بلافاصله برگشتیم بالای تل. نیروها همچنان مقاومت می‌کردند تا تل را حفظ کنند. باران شدیدتر و زمین گل و باتلاق شده بود. لباس‌هایمان هم از باران، خیس و گلی و بعد از آن حادثه پر از خون شده بود. ابراهیم هنوز یکجا آرام و قرار نداشت. مدام وضعیت تل را بررسی می‌کرد و به نیروهای روی تل روحیه می‌داد و نقاط ضعف را برطرف می‌کرد. انرژی عجیبی داشت؛ هر چند می‌دانستم به خاطر اتفاق چند لحظه قبل، از درون به‌شدت متأثر است. با شناختی که از او داشتم، می‌دانستم در دلش چه می‌گذرد. به‌رغم شجاعتش اما روحیه لطیفی داشت. ولی اصلاً تا اتمام مأموریت ناراحتی‌اش را به روی خودش نیاورد... 🔗 ادامه دارد... •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed