رمضان بیستویکم: عافیتطلبی
قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ. سوره مائده آیه ۲۴
مجلسی از شیوخ در ری فراهم آمد تا سبب انحطاط بلاد روشن کند. هریک از مشایخ علتی گفت و دیده گریانید. داروغه سهرورد گریبان درید که خشت گنبد سلطانیه بتاراج است و عمارت در حراج. امیر پارسه در فغان که صدستون لانه موران است، والی جی از خشکی زایندهرود نالید و مهتر تبریز از خرابی ارگ و خواجه کرمان از آفت ماهان ودیگری از ابتلای سمنان و فتنه گرگان و غصه سیستان و بغض خراسان و عُسر همدان.
مجنون مغربی در زاویه میشنید و گفت: شهدالله اینمایه انحطاط و ادبار جز از تطاول اغیار نمیخیزد و اغیار، رعیت این ملک است که محنتی جز بطن و دون آن ندارد و جز عمارت نفس و عافیت عورت، رسالتی نمیبیند. ای خواجگان، رعایا را شریک کار ملک کنید تا بهانه بطالت از کف ایشان برون شود که هر قوم کار خویش به شمایان سپرد وگوشه عافیت نشست، خاک مذلّت برسر خود ریخت. رعیت لاابالی مایه تباهی دولت و ولایت است!
فضائلالقوم فی شوارق الصوم/اخلاق عامه در روشنای روزه
@armakiha