❤️‍🔥 شهریور بود... تشنه ی دیدار بودیم... سر از پا نمی‌شناختیم... بساط مان را جمع کردیم و راه افتادیم. قطره ای بودیم در سیل خروشانی که به عشق حسین علیه السلام به راه زده بودند... 🌅 رسیدیم... اما رسیدن جسم کجا و رسیدن روح کجا... در ذهن همه مان انگار چیزی گم بود... در محضر کریم، نمی دانستیم چه بخواهیم... نگاه کردیم به بقیه! یکی فقط به عشق دیدار آمده بود. چیزی نمی‌خواست. یکی جگر گوشه اش بیمار بود. دنبال شفا آمده بود. یکی می‌گفت زندگی با من بد تا کرده. گرفتارم کرده. یکی تنها بود. رفیق زندگی میخواست. عده زیادی هم عاقبت بخیری طلب می کردند. اما نمی دانستند عاقبت بخیری دقیقا کجای زندگی است. سپرده بودند به خود آقا... اما هنوز سوال ما مثل گردبادی در ذهن مان می‌پیچید... در محضر حسین علیه السلام، آنجا زیر قبه، که گفته‌اند اجابت قطعی است... ⁉️ «حالا که اومدم اینجا، از خدا چی بخوام؟» 👈 «بلدِ راه» ما، سوال مان را جواب داد... مایلید شما هم شریک این سفره باشید؟ هشتگ را دنبال کنید⬇️ @Armanshahrmahdavi_ir