#مادّهتاریخ 3
قاعدهها و قانونهای مادّهتاریخ سازی :
1_ ما در زبان فارسی علاوه بر حروف ابجد چهار حرف دیگر داریم که برای محاسبهی آنها به اینصورت عمل میکنیم که به جای حرف :
(پ) حرف (ب) = 2
به جای حرف (چ) حرف (ج) =3
به جای حرف (ژ) حرف (ز) = 7
و به جای حرف (گ) حرف (ک) = 20
را قرار میدهیم.
در برخی استثنائات کلماتی مانند چین که در عربی بهصورت سین وجود دارد و یا پارس که در عربی بهصورت فارس وجود دارد را میتوان با همان شکل عربی محاسبه کرد.
2_ مبنای محاسبات در مادهتاریخ سازی شکل نوشتاری حروف میباشد و نه تلفظ... برای مثال در کلماتی مانند : هذه ، هذا ، اسحق ، اسمعیل، رحمن و... ، الفهایی را که در تلفظ آنها وجود دارند محاسبه نمیکنیم و تنها حروف نوشته شده محسوب میباشند و همچنین در کلماتی مانند عیسی ، موسی ، کبری و ... ، الفی را که در تلفظ وجود دارد بهحساب نمیآوریم ولی حرف (ی) را که مکتوب شده محسوب میکنیم .
3_ در کلماتی مانند (النخبه) و (الروضه) و ... در مواردی مانند : هذه النخبه و یا الروضه حرف آخر این کلمات را (ها) و در صورت اضافه شدن مثل : نخبةالتواریخ و یا روضةالمتقین (تا) حساب میکنیم .
4_ در کلماتی مانند: آب ، آتش ، آدم و... که همزه و الف در اوّل کلمه قرار گرفتهاند گاهی همزه و الف هر دو حساب میشوند که برابر است با (= 2) و گاهی تنها الف محاسبه میشود (= 1) مثلا : واژهی آدم برابر با 45 است که در صورت لزوم میتوان آن را 46 به حساب آورد.
همچنین واژگانی مانند : پاییز ، زیبایی و... را که دارای حرف (ی) میباشند ، میتوان در صورت لزوم بهصورت : پائیز ، زیبائی نوشته و همزهی آنها را (=1) محسوب کنیم .
5_ در واژهی مبارک
الله (حتی اگر با رسم الخطی بهصورت
الّه نوشته شود) همیشه دو لام را محاسبه میکنیم و همچنین الف دوم را که خوانده میشود ولی مکتوب نمیشود، در برخی موارد میتوان محاسبه کرد.
6_ خوانندگان مادهتاریخ باید عبارت مادهتاریخ را از دیگر عبارات و مصراعهای شعر یا نثر که مادهتاریخ در آن گفته شده تشخیص بدهند برای مثال :
برای سال تاریخ وفاتش
بگو که قدر یکدیگر بدانیم
واضح است که عبارت ماده تاریخ (قدر یکدیگر بدانیم) میباشد و بقیهی آن از جمله دو کلمهی استفاده شده در همان مصرع (بگو) و (که) برای مقدمهچینی آورده شدهاند .
در صورتی که مادهتاریخ ساز به این قواعد و قوانین توجه نکند خطای واضحی مرتکب شده و زحمتی بی فایده کشیده و مورد نقد نقّادان نیز قرار میگیرند برای مثال : شاعری
مادهتاریخ فوت حکیم حاجی سبزواری را چنین ساخته :
تاریخ وفاتش ار بپرسی
گویم (که نمرد زندهتر شد) = 1289
و همانطور که میدانیم (گویم که) جزو مقدمهچینی هاست و باید عبارت بعد از که جزو مادهتاریخ محسوب شود اما او که را نیز محاسبه کرده و مادهتاریخ خود را با عبارت (که) تکمیل کرده.
آوردن تاریخ در شعر بهصورت معمولی :
این نوع شعرها شکلی بسیار آسان و طبیعی دارند و بسیار تحریف پذیر میباشند در این نوع اشعار تاریخ حادثهها و رویدادها بهصورت مشخص و صریح آورده میشود.
مثال: کسایی مروزی (341هـ ،491هـ) میگوید:
به سیصد و چهل و یک رسید نوبت سال
چهار شنبه و سه روز باقی از شوال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
سعدی میگوید :
در این مدت که ما را وقت خوش بود
ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود
افسر خوانساری مرثیهای برای یک سنگ قبر سروده که سه بیت آخرش این است :
افسر اندر سال فوتش از خرد
بالبداهه مصرعی شایان گرفت
در محرّم حضرت جان آفرین
آنکه هم جان داد و هم آسان گرفت
در هزار و سیصد و پنجاه و هفت
جان شیرین را ز شیرین جان گرفت.
برای تاریخ فوت کریم خان زند اینچنین سرودهاند :
کریم زند چو از دار بیقرار گذشت
سه از نود، نود از صد، صد از هزار گذشت.
تهیه و تنظیم :
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie