شهر را تا خبر لطف کریمان برداشت
همهی میکده را دیدهی گریان برداشت
گریه کردیم و خدا بر سر ما دست کشید
باری از شانه هر عبد پریشان برداشت
تا که گفتیم ببخشید دلش زود شکست
نام ما را خودش از دفتر خسران برداشت
غصّه خوردیم ولی غصّه و غم ها را برد
گفت باید که غم از سینهی مهمان برداشت!
پارسال آمده بودم که دگر توبه کنم
باغ اعمال مرا آتش شیطان برداشت
بعد یک عمر به این خانه پناه آوردیم
گرد و خاک از تن ما با لب خندان برداشت
کار ما خورد به یک مانع بسیار بزرگ
تا که یک مرتبه گفتیم علیجان!برداشت
دست در دست یداللّهی مولا دادیم
پای ما را علی از خار مغیلان برداشت
دست خطّ علی امروز به تقدیر من است
سختی راه از این بندهی حیران برداشت
من شب قدر فقط کرب و بلا میخواهم
باید از کرب و بلا توشه فراوان برداشت
من حسینی شدهام چون که خودش خواسته است
کام ما را پدر از تربت جانان برداشت
علی امشب به سر سفرهی زینب رفت و
طبق معمول عوض شیر و نمک نان برداشت
امشب از فاطمه خیلی به عزیزانش گفت
هرچه برداشت قدم فاطمه گویان برداشت
آخرین لقمهی نان را به یتیمانش داد
کوفه را زمزمه آه یتیمان برداشت
امشب ای کوفه علی پیش شما مهمان است
صبح فردا وسط خون خودش غلتان است
#شعر
#مناجات_و_روضه
#امام_علی
@Arshiv_Gholam