تو تشنه و دریغ ز یک جرعه آب، آه تو تشنه و تمامی صحرا سراب، آه در زیر نیزه‌های شکسته نهان شدی با زخم‌های تازه‌تر و بی حساب، آه یک سو صدای العطش آرام می‌رسید یک سو صدای هلهله‌ها در شتاب‌، آه یک سو صدای ضجّه‌ی زینب بلند بود یک سو صدای مادرت أمّا کباب، آه یک سو علم به خاک و علمدار غرق خون یک سو به روی نیزه عزیز رباب‌، آه «محسن عرب خالقی» @Arshiv_Gholam