ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس
در همین حد که نمودی نظری ما را بس
حاجت از دل نگذشته تو روا میسازی
از گرفتاری ما باخبری ما را بس
مثل هر بار اگر باز بزرگی بکنی
بار افتادهی ما را بخری ما را بس
شوری اشک چشیدیم و نمک گیر شدیم
دادهای نیمهی شب چشم تری ما را بس
ناخودآگاه مقیم در میخانه شدیم
جای دادی به گدایی گذری ما را بس
فاطمه دید و پسندید و خرید، این همه عمر
با تولّای علی شد سپری ما را بس
شیعه حیدر کرار شدیم و بر ما
همسر فاطمه کرده پدری ما را بس
بوسه دارد کف نعلین علی که نورش
میکند در رخ ما جلوهگری ما را بس
جان ارباب قسم، این دلمان تنگ شده
یک سفر کرب و بلا هم ببری ما را بس
همه را از سر مهرت تو بغل میگیری
چقدر خوب تو کردی پدری ما را بس
عاقبت حاجت ما نیز روا خواهد شد
خاک ما گوشهای از کرب و بلا خواهد شد
#شعر
#مناجات
@Arshiv_Gholam