قمر بنیهاشم(ع)
🔹۱- چند روز قبل تصویر عجیبی منتشر شد از ۲ خانم و یک آقا، زیر کتیبهای که روی آن نوشته بود: هیئت جوانان قمر بنیهاشم(ع).
🔹یکی از خانمها در این تصویر روسری برداشته بود اما آن یکی بالاتنه را برهنه کرده بود و مذکر موجود در قاب هم با شلوارک ایستاده. مثلاً میخواهند به قانون حجاب اعتراض کنند!
🔹مسئله این متن پرداخت به جزئیات قانون حجاب و نحوه اجرای آن و تبلیغ و اینها نیست؛ درباره قمر بنیهاشم(ع) است.
🔹۲- یکی دو روز اخیر به عزیز ناخوشی در بیمارستان سر میزنم؛ روی تخت کناریاش مرد میانسالی است که از چهل روز پیش بستری است؛ درد سنگینی دارد و خودش میگوید علیرغم همه داروها تسکین خاصی نیافته و همان درد قبل را هنوز تحمل میکند.
🔹روی دستش تتوی بزرگی دارد و چهرهاش را هم به سان مذهبیها درنیاورده. طی دو سه روز گذشته هم علیرغم دردش، سیمای شاداب و مردمدار و صبور و مهربانی دارد.
🔹امّا از صبح امروز که دکتر به او گفت احتمالاً ۱۰ روز دیگر هم باید بماند، از این رو به آن رو شده و به هم ریخته است؛ علتش هم یک چیز است: میگوید محرّم رسیده و من اینجا نمیمانم. با همین دردم باید بروم. محرمها نذری دارم و میخواهم ادا کنم؛ اگر قرار باشد خوب شوم خود امام حسین(ع) واسطه میشود. آنقدر با حرارت و از عمق دل میگوید که پرستار و دکتر هم تحت تاثیر قرار میگیرد...؛ پیگیر است، به هرکس که میتواند زنگ میزند و هر پرستار دیگری هم که میبیند به او میگوید که محرم نمیتوانم اینجا بمانم.