دوباره جاده ی قم را به شوق می گذرانم که بار غصه ی خود را به مرقدت برسانم شبیه کودکی ام مات قاب اذن دخولم هنوز بند می آید از اشتیاق، زبانم سلام حضرت معصومه، باز آمده ام تا درست رو به ضریحت نماز شوق بخوانم منم همان که پر از گرد راه آمده ام تا کنار حوض حرم این غبار را بتکانم سکوت می کنم این بغض های کهنه خود را سکوت می کنم اما نمی دهند امانم تویی کرامت باران، تویی زلالی دریا منم که پیش تو آتشفشانِ در فورانم گریستم همه ی سجده های مستحبم را ببین به شوق شفاعت هنوز در هیجانم تویی کریمه و من از قدیم سائل دستت مرا همیشه نمک گیر کرده ای که بمانم کسی که دختر باب الحوائج است، همیشه رسانده روزی من را بدون آن که بدانم مزار حضرت زهرا، مزار بانوی قم شد چه نعمتی ست مزارت برای هموطنانم بهشت آرزوی کوچکی ست در حرم تو شده ست پیش تو بانو، پر از بهشت جهانم سلام من به تو از مشهدالرضاست، ببین که گرفته عطر رضا را تمام این سخنانم 🔻 حوزه هنری استان کرمانشاه را از طریق لینک زیر در شبکه های اجتماعی، دنبال کنید. 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ