#پارت60
🦋پر از خالی🦋
امیر به خدا گیتی اصلا خوب نیست ، من خیر و صلاحتو میخوام. اینهمه دختر تو حتما باید بری اونو بگیری
مگه چه ایرادی داره اخه
برات مهم نیست یکسال دوست پسر داشته؟
امیر نفس پرصدایی کشیدو گفت
اگر بنا باشه کسی و به خاطر اشتباه گذشته ش محکوم کنند تو خودت از همه بدتری کتی جان. تو خودتو همین الان اگر ما رها کنیم با هر اسمون جل و بی سر و پایی .......
زهر کلام امیر دلم را شکست بغض راه گلویم را بست و گفتم
مگه من به جز شما سه تا کی و دارم؟
امیر لبخندی عمیق زد و با مهربانی گفت
عزیز دلم من میخوام ازدواج کنم نمیخوام که تو رو از زندگیم حذف کنم.
ارش رفته یکی و گرفته که نه اون از من خوشش میاد نه من از اون ، این موصوع باعث کدورت بین من و ارش شده. یادته قبل از اینکه اون دختره نکبت و نامزد کنه چقدر من و دوست داشت؟ اصلا اینکارها رو با من میکرد؟ به من از گل نازک تر نمیگفت چه برسه به اینکه بخواد منو بزنه، الان همش دنبال بهانه س من یه کاری کنم منو کتک بزنه. همه اینها بعد از اومدن رویا شد. تو هم بری یکی و بگیری که من دوسش نداشته باشم . خود به خود تو هم از من فاصله میگیری. بعدشم هیچی دیگه لابد نوبته میلاده که بره به سلیقه رویا خانم زن بگیره و سه تاتون منو بندازید دور.
اشک از چشمانم روان شدو گفتم
من مادر ندارم. شماها باید منو بندازید دور؟
دستی به صورتم کشیدو گفت
کتی جان. تمام اینها که گفتی به خودت بر میگرده. رویا از اول با تو مشکلی نداشت اینقدر تو توی زندگیشون موش دووندی تا دستت براش رو شد. یادته توطئه میکردی رویا و ارش و می انداختی به جون هم ؟
امیر میفهمی اون ارش و از من گرفته بود یعنی چی؟ ارش اونهمه به من محبت میکرد منو بیرون میبرد . اگر یه اخم به ابروم میومد دیوونه میشد یه دفعه با ورود اون سلیته بی شرف منو بوسید گذاشت کنار.
امیر اشاره ایی کرد و گفت
هیس، میشنوه ناراحت میشه .
مکثی کرد و گفت
تو اگر گیتی و اذیت نکنی و کارهایی که با رویا کردی با اون نکنی این اتفاقات