﷽
#یک_داستان_یک_پند
🔸️علامه بحرالعلوم در نجف، شبها عادت داشت به خانه فقرا و ایتام میرفت. ایشان بر این باور بودند که اگر از این کار خیر و خداپسندانه، کار بهتری بود، حضرت علی (ع) آن را انجام میدادند.
🔹️شبی، با شاگردش به سرای پیرزنی رفتند. شاگرد درب خانه را زد؛ صدای پیرزنی شنیده شد که میگفت: بروید. اینجا کسی نیست جز من، عروس و پسرم، که خواب هستند. بحرالعلوم دوباره در را زد. پسر بیرون آمد.
🔸️بحرالعلوم گفت: من گرسنهام غذایی هست به من بدهید؟مرد گفت: من تازه دامادم، از فرط گرسنگی تازه خوابمان برده است.
🔹️علامه گفت: پس بیا طعامی دارم دو جز برای مادر و همسرت ببر و بنشین تا بقیه را با هم بخوریم. من هم گرسنه بودم کسی این طعام را به من بخشید بنابراین دلم نیامد آن را تنهایی بخورم پس سراغ کسی آمدم تا با هم بخوریم.
🔸️آری، مردان خدا نه تنها بیمنت میبخشند، بلکه حتی بخشش خود را نیز پنهان میکنند.
#سیدبحرالعلوم
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش